یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

آرشیو اردیبهشت ماه 1395

بررسي چالش هاي زيست محيطي و اجتماعي كه صنعت نيشكر در خوزستان داشته است

بي توجهي به شعور مردم خوزستان، اهانتي بالاتر از خيانت هاي سه گانه زيست محيطي خوزستان

۲۲۳ بازديد

بي توجهي به شعور مردم خوزستان، اهانتي بالاتر از خيانت هاي سه گانه زيست محيطي خوزستان

دكتر سيدحسين فاضلي

چند سالي است كه قطار نابودي سه گانه زيست محيطي خوزستان با سرعت و شتاب بالا به حركت در آمده است. قطاري كه با هدف به ظاهر ارتقاء اقتصادي كشور حركت خود را شروع نموده است. در اين چند ساله حركت قطار، ارمغان هايي مانند ريزگردها، باران هاي اسيدي، باران هاي خاكستري نيشكر، سم مرگبار شوري، هواي متعفن و ديگر ارمغان ها، نفع اصلي مردم هشت سال جنگ ديده و آواره خوزستان از پروژه هاي به ظاهر عمراني، صنعتي و كشاورزي ملي بوده است. اگرچه آورگي هاي زيست محيطي اين قطار به صورت نابودي تالاب هاي شادگان و هورالعظيم، جان گرفتن رودخانه هاي جلگه خوزستان، نابودي خاك جلگه خوزستان و ديگر شكل ها ظاهر شده است. حال اين نكته مطرح مي شود كه عليرغم اينكه انتظار مي رفت تجليل صريح در زمان جنگ بنيان گذار انقلاب اسلامي از مردم خوزستان(خوزستان دين خودش را به اسلام ادا كرد. خوزستان براي اسلام و براي ارزشهاي انساني و براي شرافت خود و كشور خود كوشش كرد) با پايان جنگ آويزه گوش شركت هاي مخرب محيط زيست خوزستان باشد اما با پايان جنگ و هم راستاء با تبعات زيست محيطي جنگ، اين شركت ها محيط زيست خوزستان را به سمت نابودي بردند. به عنوان نمونه استاندار خوزستان در اسفند سال 1394 اعلام مي دارد كه "با وجود 8 سال عقب افتادگي استان در زمان دفاع مقدس، كشور تصميم به توسعه ملي گرفت و 5 كشت و صنعت نيشكر را در استان راه‌اندازي كرد كه اين مراكز با اشتغالزايي براي چندين هزار نفر كل محيط زيست را نابود كردند و اين يعني 16 سال عقب ماندگي از پيشرفت و توسعه كشور." اگرچه معاونت استانداري در تعيين موضع اعلام مي دارد كه " اجازه نخواهيم داد مردم شهر اهواز قرباني صنعت نيشكر شوند". يا اينكه عليرغم اينكه انتظار مي رفت بيان صريح مقام معظم رهبري در سفر دو دهه پيش به جلگه خوزستان(همه ملت ايران وامدار مجموعه انساني اهواز است) آويزه گوش شركت هاي مخرب محيط زيست خوزستان مي بود، ولي آنچه امروزه شاهد آن در جلگه خوزستان هستيم، بازپرداخت وام شركت هاي مخرب محيط زيست به مردم جلگه خوزستان به صورت باران هاي خاكستر، باران هاي اسيدي، بي خانمان نمودن مردم، نابودي زندگي كشاورزاني كه به غير از كشاورزي شغلي ديگري ندارند، و ديگر انواع بازپرداخت ها است كه از "شرمندگي مردم جلگه خوزستان" به نحو احسن در آمدند. بررسي نگرش هاي شركت هاي مخرب محيط زيست خوزستان نشان مي دهد كه فرهنگ اشتباه پذيري نتوانسته است جايگاه و نقش خود را پيدا نمايد. به عنوان نمونه، بررسي هاي معضل زيست محيطي استان خوزستان نشان مي دهد كه امروزه شوري بزرگترين دشمن محيط زيست خوزستان است و شركت هاي كشت و صنعت نيشكر و آب و نيروي ايران هر كدام زمينه را براي ايجاد شوري در اين جلگه و نابودي آن ايجاد نموده اند. حال اينكه هيچ كدام حاضر به پذيرش اشتباه خود نيستند و تقصير را به گردن همديگر مي اندازند و هر كدام به دنبال "بحث انحرافي" براي نشان دادن صيانت فعاليت هاي آن شركت ها هستند. عليرغم عدم استفاده از "فرهنگ اشتباه پذيري" و اصرر بر استفاده از اهرم "بحث انحرافي" به عنوان اهرم هاي موفق، شركت هاي مخرب محيط زيست بر فوايد و مزاياي فعاليت هاي آن شركت ها و يا حتي فقط با در نظر گرفتن و مطرح نمودن جنبه مثبت يك فعاليت مخرب محيط زيست بدون در نظر گرفتن و مطرح نمودن جنبه منفي آن فعاليت مانور داده و مي دهند. به عنوان يك نمونه پيش پا افتاده، كه نشاني بارز از "خنديدن به شعور مردم خوزستان" و يا شايد "توهين به شعور مردم خوزستان" است را مي توان در تبليغ بيلبورد شركت توسعه نيشكر كه توجه هر عابري را در مسير اصلي يكي از بلوارهاي اصلي اهواز به خود جلب مي كند اشاره نمود. در اين تبليغ شركت توسعه نيشكر در تبليغ ادعا نموده كه زهاب نيشكر مايه اي براي نجات و احياي تالاب شادگان است. آري اين نمونه بارزي از خنديدن و توهين به شعور مردم جلگه خوزستان است زيرا برخلاف و متضاد با اظهارات مسوولين و دانشمندان، شركت نيشكر سعي دارد كه توهم خود را تبليغ نمايد. زيرا كه به عنوان نمونه، استاندار خوزستان اظهار مي دارد " امروز تالاب شادگان به دليل ورود پساب‌هاي نيشكر دچار مرگ تدريجي شده است"، مدير كل سابق اداره شيلات خوزستان نيز اعلام مي دارد" پساب هاي شور طرح توسعه نيشكر نيز اكوسيستم تالاب شادگان را تغيير داده و امكان تغذيه و رشد ماهيان را با اختلال روبه رو كرده است"، معاونت محيط انساني اداره كل حفاظت محيط زيست خوزستان همچنين بيان مي نمايد كه " تخليه پساب هاي نيشكر نيز صدمات جبران ناپذيري به اكوسيستم اين تالاب وارد كرده است"، نماينده شادگان در مجلس شوراي اسلامي نيز تصريح مي نمايد كه "سوق دادن زهاب هاي نيشكر به تالاب، اغلب ماهي هاي بومي اين تالاب رو به نابودي رفتند"، منتخب مردم شادگان در مجلس دهم شوراي اسلامي نيز تشرح مي نمايد كه "روانه شدن اين پساب‌ها مرگ تدريجي است كه به‌زودي باعث نابودي نخلستان‌ها و تالاب بين‌المللي شادگان مي‌شود"، مشاور استاندار خوزستان در امور حفاظت محيط زيست نيز هشدار مي دهد كه " اين طرح به هور شادگان و آبزيان اين منطقه ضربه وارد خواهد كرد" و فرماندار شادگان نيز اظهار مي دارد كه "زهاب طرح‌هاي شركت‌هاي نيشكر از جمله فارابي نيز به اين تالاب وارد مي‌شود كه بي‌شك مشكلات زيست محيطي ايجاد خواهد كرد". يا در نمونه ديگر، مسوولين شركت نيشكر از طريق رسانه ها(رابط بين مسوولين شركت نيشكر و مردم خوزستان) خود را مبري از آلودگي هاي مطرح شده رودخانه كارون مي دانند و گناه آلودگي ها را به غير از خود مي دانند. حال نگاهي به اظهارات متوليان مقوله آب در كشور، حقيقت علمي و بر اساس آمار رسمي دولتي را به ما مي گويد و آنها اعتقاد دارند كه شركت نيشكر برخلاف توهم تحويل داده شده به مردم، در كاهش كيفي آب رودخانه كارون از طرق مختلف تاثير گذار هستند. به عنوان نمونه، بالاترين شخص متولي در حيطه آب(وزير نيرو) اظهار مي دارد كه " زهاب هاي صنايع نيشكر نيز يكي از عوامل مهم در شوري آب كارون هستند" و در اسفند 1394 وزير نيرو ورود «زهاب» كشت و صنعت هاي نيشكر به كارون را از جمله عوامل اصلي آلايندگي اين رودخانه برشمرد. معاونت مطالعات پايه سازمان آب و برق خوزستان(سازمان متولي رودخانه كارون در خوزستان) نيز اعلام مي نمايد كه " زهاب كشت نيشكر و كشاورزي 42.5درصد در كاهش كيفيت آب كارون تاثير گذار هستند" و نيز مدير آب منطقه مركز سازمان آب و برق خوزستان بيان مي نمايد كه "برداشت بي رويه آب توسط كشت و صنعت هاي تابعه شركت توسعه نيشكر و صنايع جانبي كه از مهر سال 90 به صورت غير مجاز صورت مي گيرد باعث افزايش ميزان شوري آب كارون شده و ورود زه آب ها اين ميزان را افزايش داده است". اگرچه اين توهم از ديد نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز پنهان نماند. به عنوان نمونه، نماينده مردم شادگان در مجلس شوراي اسلامي اعلام مي نمايد كه "شوري زهاب توسعه نيشكر در رودخانه كارون، شوري آب كارون را به ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ برابر افزايش داده است" يا اينكه نماينده مردم خرمشهر و جزيره مينو در مجلس شوراي اسلامي اظهار مي دارد كه "شوري آب از سمت اهواز و جنوب منطقه خوزستان به دليل سرريز شدن پسماندهاي مزارع نيشكر اطراف رودخانه كارون است. ... پسماندهاي مزارع نيشكر، آب كشاورزي بهمن شير، آبادان و خرمشهر را نيز آلوده كرده تاحدي كه مي‌توان گفت كشاورزي در اين شهرها را ويران كرده است". ديگر توهمات اعلام شده از اطرف شركت نيشكر، مقولاتي قابل توجه هستند زيرا كه جهت مخالف و تضاد ادعاهاي شركت نيشكر در مقابل اظهارات متوليان حكومتي و دانشمندان بيان گر حقايق نهفته از تخريب هاي زيست محيطي به ظاهر اقتصادي است. ولي هرچه كه باشد دانستن اين نكته مهم است كه شركت نيشكر با توجه به اجراي طرح هاي غيركارشناسي و حتي وجود فلسفه اشتباه طرح هاي مذكور، حيات كشاورزان و كشاورزي، سلامت زيست محيطي رودخانه كارون و به تبع به مخاطره انداختن كيفيت زندگي مردم جلگه خوزستان، تالاب هاي سلامت آور جلگه خوزستان و به تبع ضررهاي اقتصادي، جاني و زيست محيطي، و ديگر موارد را به مخاطره مي اندازد در حالي كه شعارهاي نشات گرفته از مقاصد سودجويانه خود را تبليغ و تحويل "خلق الله" مي دهد. و حتي فعاليت هاي عام المنفعه زيست محيطي از جمله اقدام هاي رسانه اي به قصد حفاظت از محيط زيست را نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي مي داند و حتي اقدام به شكايت قضائي عليه فعاليت هاي انسان دوستانه و قانوني عام المنفعه مي نمايد(اگرچه شكايت هاي قضائي آنها به در بسته خورد و چيزي عايد شركت نيشكر نشد). در نمونه ديگر، آنچه كه نياز است تا مسوولين شركت نيشكر در نگرش خود آن را اعمال نمايد اين است كه اگرچه اشتغال زائي مهم است ولي آنچه مهمتر است عدم به مخاطره انداختن زندگي مردم جلگه خوزستان است. در اين نمونه، معاونت استانداري خوزستان اظهار مي دارد كه " در اين پرونده اشتغال 15 هزار نفر در نيشكر به سلامت 1.5 ميليون مردم اهواز ترجيح داده شده است". توجه به ديگر اظهارات متوليان حكومتي بي لطف نيست. به عنوان مثال، استاندار خوزستان اظهار مي دارد كه " سهم مردم اين استان از پنج شركت پتروشيمي و شركت‌هاي توسعه نيشكر ‌‌آلودگي‌هاي زيست‌محيطي است" يا اينكه رييس سازمان مديريت و برنامه ريزي خوزستان اعلام مي دارد كه" صنايع نفت، پتروشيمي، نيشكر و ساير صنايع بزرگ براي استان هيچ سودي جز آلايندگي ندارند". در آخر جلگه خوزستان در آستانه نابودي مخرب هايي مانند شركت توسعه نيشكر است كه با توهمات خود به مردم جلگه خوزستان مي خندند و حيات آنها را به مخاطره مي اندازند، دريغ از نقشي كه سازمان حفاظت محيط زيست خوزستان بايد بازي نمايد. اميد بر آن است تا دموكراسي تصميم گيري و سياست گذاري پژوهشي براي مديريت زيست محيطي جلگه خوزستان با قدرت بيش از پيش اعمال گردد.