یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

آرشیو آذر ماه 1394

بررسي چالش هاي زيست محيطي و اجتماعي كه صنعت نيشكر در خوزستان داشته است

تبعات طرح هاي نيشكر در خوزستان از منظر قانون گذاران

۳۳۵ بازديد

تبعات طرح هاي نيشكر  در خوزستان از منظر قانون گذاران

دكتر سيدحسين فاضلي

اهميت و جايگاه مجلس شوراي اسلامي بر كسي پوشيده نيست به طوري كه حضرت امام خميني (رحمه الله عليه) نه تنها مجلس را خانه واقعي ملت و تجلي اراده ملي، بلكه تعرض به آن را قبيح، بر خلاف مصلحت كشور و خلاف موازين ديني مي دانند و مي فرمايند: "تنها مجلس از همه مقاماتي كه در يك كشور هست بالاتر است."

از ديدگاه مقام معظم رهبري نيز مجلس شوراي اسلامي به عنوان يك ركن اساسي و مهم براي اداره امور كشور و آينه اي است كه منعكس كننده توانايي ها، خواسته ها، موضع گيري ها، اقتدار و پايبندي به آرمان هاي يك ملت مي باشد و مي فرمايند: "مجلس شوراي اسلامي، يك مركز اساسي و تعيين كننده براي انقلاب است، همه سر رشته هاي امور، به مجلس شوراي اسلامي بر مي گردد."

هم صحبتي و هم انديشي با قانون گذاران نشان مي دهد كه هم راستا و هم جهت با دانشمندان بومي، قانون گذاران از منتقدان طرح هاي نيشكر در خوزستان بوده اند و بر اين اعتقاد هستند كه طرح هاي نيشكر در خوزستان عليرغم اينكه مقرون به صرفه اقتصادي نبوده اند، تبعات و پيامدهاي زيست محيطي آن هيچ توجيهي ندارد و حيات جلگه خوزستان را به خطر مي اندازد.

به عنوان نمونه، عضو كميسيون كشاورزي مجلس شوراي اسلامي، عبدالله سامري، اعتقاد دارد كه طرح هاي نيشكر در خوزستان به هيچ عنوان صرفه اقتصادي ندارد و حتي نمي تواند آينده روشن و قابل قبولي را داشته باشد و براساس علل و اهداف مبهم بنا نهاده شده است كه نياز است تا علل اصلي ايجاد و بنا نهادن طرح هاي نيشكر مشخص شود زيرا كه با ادامه كار طرح هاي نيشكر بايد منتظر فاجعه زيست محيطي در خوزستان بود.

وي بر اين عقيده است كه بايد الگوي جايگزيني كشت براي نيشكر عملي شود زيرا كه طرح هاي نيشكر پتانسيل هاي منطقه مانند آب را به قيمت اهداف غير اقتصادي و عليرغم تبعات و پيامدهاي زيست محيطي به خطر مي اندازد.

در نمونه ديگر، عباس پاپي‌زاده، عضو ديگر كميسيون كشاورزي مجلس شوراي اسلامي اعتقاد دارد كه با توجه به تكنولوژي موجود در طرح هاي نيشكر در خوزستان، طرح هاي نيشكر به سمت توسعه پايدار حركت نمي كنند و طرح هاي نيشكر به سمت توسعه نيشكر مسير اختيار نموده اند. اگرچه توسعه پايدار ضرورتي براي كشور است ولي متاسفانه توسعه نيشكر در راستاي توسعه پايدار نيست.

پاپي زاده به عنوان نماينده مجلس شوراي اسلامي در شوراي عالي محيط زيست كشور بر اين اعتقاد است كه در حال حاضر وضعيت طرح هاي نيشكر توجيه زيست محيطي ندارد و مقرون به صرفه اقتصادي نيست.

در نمونه بعدي، حبيب آقاجري، عضو كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي بر اين عقيده است اگرچه فلسفه طرح هاي نيشكر در خوزستان به خودي خود بد نيست ولي در حال حاضر طرح هاي نيشكر، طرح هايي غير كارشناسي هستند كه محيط زيست را به مخاطره انداخته و خود به خود به كشاورزي خسارت وارد كرده است.

سيد‌حسين دهدشتي ديگر عضو كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي، اعتقاد دارد جهت توسعه پايدار، در طرح هاي نيشكر در خوزستان به مسائل زيست محيطي بايد توجه خاص مي شد تا جلوي اين همه خسارات زيست محيطي گرفته شود و نياز است تا بازنگري لازم در طرح هاي نيشكر انجام گيرد.

سيدراضي نوري، ديگر عضو كميسيون كشاورزي مجلس شوراي اسلامي، بررسي طرح هاي نيشكر را از زواياي مختلف علمي خواستار است و بر اين اعتقاد است هرچه كه دانشمندان بر آن مهر تاييد مي نهند، قانون گذاران مهر تاييد مي نهند.

در راستا نظر اين عضو كميسيون كشاورزي بايد بيان نمود كه اگرچه حقايق ابعاد پيچيده و گسترده تبعات، پيامدها و چالش هاي طرح نيشكر توسط دانشمندان بومي(و صاحب نظر كشور) در مخالفت با اين طرح اعلام شده بود ولي متاسفانه در كمال ناباوري و بي توجهي به جايگاه حقيقي دانش و دانشمندان بومي، طرح هاي نيشكر به عنوان عاملي قدرتمند براي تخريب محيط زيست خوزستان به مسير خود ادامه داد و محيط زيست خوزستان و كيفيت زندگي مردم خوزستان را هر روز بيش از ديروز به سمت نابودي مي كشاند.

هم راستا با هشدارهاي دانشمندان بومي و نظر قانون گذاران، حقيقت اينكه "طرح توسعه نيشكر" به عنوان طرح رها شده است، توسط استاندار خوزستان در نخستين همايش طرح 550 هزار هكتاري بيان شد و تجارب تلخ زيست محيط نيشكر نيز قبل از آن توسط معاونت عمراني استانداري خوزستان اعلام شده بود.

در آخر، هيچ وقت نبايد فراموش نمود كه آنچه به عنوان مصلحت و منافع ملي مهم است تلاش براي حفاظت از مردم خوزستان به عنوان بخشي از بالاترين سرمايه ملي كشور و نه توليد شكر است. حقيقتي كه با وجود بي توجهي مجريان و حاميان طرح هاي نيشكر، محيط زيست و زندگي مردم خوزستان را به خطر مي اندازد و اين حقيقت در كمال آرامش تخريب هاي زيست محيطي طرح هاي نيشكر و عليرغم هشدارها و مخالفت هاي دانشمندان بومي و قانون گذاران رخ مي دهد.

به راستي چرا جايگاه دانشمندان بومي و قانون گذاران در حفاظت از محيط زيست و جلوگيري از به مخاطره انداختن زندگي مردم خوزستان اينگونه است؟ و علت عدم درك زبان يا پيروي از دانشمندان بومي و قانون گذاران از طرف مجريان و حاميان طرح هاي نيشكر چيست و مي تواند چه عواقب و پيامدهايي منفي در تضمين سلامت مردم خوزستان داشته باشد؟ و سوالات متعدد ديگر كه هر كدام شامل ابهامات پيچيده و گسترده اي مي شود كه سلامت مردم خوزستان به عنوان بخشي از بالاترين سرمايه ملي را به مخاطره مي اندازد و اين همان نتيجه اي است به طور يقين و بدون شك با مصالح ملي مغاير است.

 اگرچه هيچ وقت نبايد فراموش نمود كه به طور يقين ملاحظات انساني و سلامت مردم از ملاحضات اقتصادي بالاتر است.

تبعات زيست محيطي نيشكر در خوزستان

۳۵۴ بازديد

تبعات زيست محيطي نيشكر در خوزستان

دكتر حديده معبودي

( دكتر حديده معبودي متخصص محيط زيست و عضو هيآت علمي دانشگاه آزاد اسلامي مي باشد)

با توجه به اينكه هر زمان بخواهيم از مضرات و معايب كشت و صنعت هاي نيشكر بنويسيم، ذي نفعان و صاحبان كشت و صنعت ها ادعاي صرف در خصوص مزايا و اشتغال آن را مي نمايند، اما در اين مجال از منظري ديگر به بررسي تأثيرات اين كشت و صنعت ها مي پردازيم.

 از نظر فيزيولوژي زيستي گياه نيشكر گياهي نيمه حساس به شوري است، لذا در كشت و صنعت هاي جنوب اهواز  وجود شوري بالاي خاك اين مناطق باعث كاهش رشد و افزايش هزينه هاي رشد گياه در جهت دور كردن عوامل شوري خاك شده است.

بررسي هاي زيست محيطي اين گياه نشان داده است براي كاهش شوري تا حد آستانه تحمل اين گياه (يعني حدي كه بالاي آن مقدار شوري سبب نتيجه منفي در رشد و توليد مي شود كه برابر 7/1 دسي زيمنس بر متر) از مقدار بالايي از آب رودخانه كارون در حدود 5/2 برابر ساير كشت ها (مانند گندم و ذرت) با توجه به تعداد راند هاي آبياري استفاده مي گردد و اين خود با وجود مشكل كم آبي در منطقه و حتي كشور يك معضل بزرگ براي كاهش توليد به علت كم شدن سهم آب آبياري براي محصولاتي استراتژيك مانند گندم و حتي برنج در مقايسه با شكر مي باشد.

در كنار مصرف بالاي آب آبياري اين گياه، مقدار املاح طبيعي رودخانه كارون كه بين 4-2 ds/m مي باشد و نيز شرايط اكولوژيك و ميكروكليماتولوژي خاك كه شوري بين 4-3 ds/mپس از بهترين شرايط زهكشي در اطراف ريشه گياه آشكار مي كند، حتي در صورت سلامت تمام لترالها و كانالهاي زهكشي و آبياري با حداكثر بهره وري از روش آبياري و انجام زهكشي باز هم نمي توان به شرايط مطلوب خاك (كاهش شوري) دست يافت و همواره اين شرايط باعث كاهش محصول در كشت و صنعت ها مي شود

در اين موضوع علت علمي و منطقي وجود دارد كه تمام سيستم هاي آبياري و زهكشي داراي يك كارايي و بهره وري معقول مي باشند، از جهت ديگر پس از توليد محصول با وجود افت توليد به علت بالا رفتن شوري از حد آستانه تحمل گياه، معضل بعدي از نظر فيزيولوژي ورود مقادير زيادي املاح به درون بافت پارانشيمي و آوندي گياه است كه اين املاح و شوري استحصال شكر را با هزينه بالا و هدر رفت توليد همراه مينمايد. چرا كه بدنبال آن عصاره استحصالي از نيشكر داراي درصد بالايي از املاح (عدد بريكس) شده و جدا سازي ساكارز از اين شربت پر هزينه است و مثال ملموس آن مثل جدا نمودن شكر از يك ليوان شربت كه داراي يك قاشق نمك مي باشد.

 از طرف ديگر آب زهكش (كه حجم كمي هم ندارد!) بعلت دارا بودن ميزان بالاي املاح و شوري (20-12 ds/m ) براي هيچ گياه و توليدات زراعي ديگر مناسب نيست و اين آب شور موجودات محدودي توانايي رشد را در آن دارند.

 لذا كشت نيشكر در استان خوزستان با توجه به خصوصيات خاك منطقه سبب مصرف بالاي آب شده و هزينه توليد را بالا مي برد. و با كشت گياهي كه تحمل بالاتري به شوري دارد مي توان حجم كمتري آب مصرف نمود و هزينه كمتري براي توليد صرف نمود در ضمن وجود صنايع جانبي كه از اظهارات ديگر در كشت نيشكر است مي تواند در كشت هاي ديگر چون ذرت وكلزا وجود داشته باشد.

پيامدهاي زيست محيطي زيانبار و لزوم تغيير در الگوي كشت نيشكر

۳۳۶ بازديد

پيامدهاي زيست محيطي زيانبار و لزوم تغيير در الگوي كشت نيشكر

 

دكتر جاسم مرمضي

 

(دكتر جاسم غفله مرمضي، عضو هيئت علمي وزارت جهاد كشاورزي و رئيس پژوهشكده آبزي پروري جنوب كشور مي باشد كه از او به عنوان متخصص و صاحبنظر معتمد در امور زيست محيطي استان خوزستان ياد مي شود.)

 

شكي نيست كه كشور به شكر نياز دارد و براي مصارف گوناگون آن در كشور مي بايست آن را تهيه نمود. ولي آيا نمي شد اين مقدار شكري كه از طريق طرح نيشكر شمال و جنوب اهواز تهيه مي شود، از طريق كشت جايگزين كم هزينه تر و با تبعات زيست محيطي كمتر نظير چغندر قند، تامين نمود؟ ‍‍و اگر به هر دليل جواب منفي است، آيا نمي شد همانند محصولات استراتژيك وارداتي با اهميت تر ديگر نظير گندم، ذرت و ... از طريق واردات تامين نمود؟ اين سؤالات بدين جهت مطرح مي شوند كه امروز كاملاً روش گرديده كه اجراي طرح نيشكر در اهواز هزينه هاي سنگين زيست محيطي و اقتصادي بر مردم استان به صورت خاص و بر كشور به صورت عام تحميل مي نمايد كه ابعاد آنها بسيار گسترده و در حد فاجعه به حساب مي آيند.

 

بعضي از اين تبعات به شرح زيرند :

1- مصرف آب شيرين فراوان در مقايسه با كشت هاي استراتژيك فصلي:  اين طرح سالانه بيش از 2 ميليارد متر مكعب مصرف مي نمايدكه خود مصرف اين مقدار آب از پايين دست كارون داراي پيامدهاي زير است :

  • عدم باقي ماندن آب در پايين دست حوضه ي كارون براي مصارف ديگر محصولات كشاورزي و صنعتي مهم.
  • نامناسب كردن آب باقي مانده جهت مصارف شرب و كشاورزي براي شهر هاي خرمشهر و آبادان و نيز براي محصولات مهمي همچون نخيلات.
  • شور كردن آب پايين دست و نامناسب كردن آب براي آبزيان مهاجر رودخانه هاي مهم نظير صبور. اين پديده بدون شك نابودي ذخاير اين گونه آبزيان با ارزش را تشديد نموده است(توضيح).
  • با شور شدن آب ورودي به دريا و بالا رفتن نسبت فاضلاب و پساب در آن، تعادل اكواژريك منطقه ي حساس مصبي و خوريات مجاور آن را به هم زده و ذخاير آبزيان دريا را در معرض خطر نابودي قرار داده است. وارد شدن خسارت به ذخاير آبزيان مهاجر رودخانه اي و دريا به دلايل فوق اقتصاد خيل عظيم جامعة صيادي استان را مختل خواهد نمود.

 

2-توليد پساب زياد: متاسفانه بخش مهمي از آب شيرين مصرف شده توسط نيشكر به پساب تبديل شده كه اينك به يك معضل زيست محيطي جدي در جنوب استان تبديل شده است. اين پساب شور و حامل انواع املاح و سموم به هر اكوسيستمي هدايت شود توازن آن را بهم زده و آن را در معرض خطر قرار خواهد داد.

در صورت هدايت به تالاب آن را نابود خواهد كرد در حال حاظر بخشي از آن به تالاب شادگان هدايت مي شود كه متاسفانه توازن اكولو‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژيك آن را بهم زده و ماهيت آن را به كلي تغيير داده است اين امر موجب گرديد كه توان توليد آبزيان در اين تالاب مهم  به شدت كاهش يافته  و آبزيان مهاجم ديگري نظير تيلاپيا زيلي در آن غالب شود. در حاليكه بر اساس تحقيقات صورت گرفته بيش از 15 هزار تن ماهي مرغوب توليد مي كرده كه هزاران صياد محلي از اين طريق ارتزاق مي كردند. ضمن آن كه پوشش گياهي و جمعيت پلانكتوني آن به كلي در حال تغيير مي باشد.

هدايت آن به كارون علاوه بر تشديد فجايع زيست محيطي تشريح شده موجب مشكلات زيادي براي آب شرب مردم شهرهاي پايين دست و فعاليتهاي اقتصادي و كشاورزي منطقه مخصوصا نخيلات مي شود.

 

ملاحظه مي شود پساب اين طرح عظيم با اين حجم و با اين آثار مخرب سرنوشت نامعلومي دارد كه بالآخره به كجا بايد تخليه شود؟ ظاهرا فقط يك راه حل براي حل اين مشكل متصور باشد و آن اينكه بعد از پالايش و نمك زدايي، جهت جبران حق آبه تالاب هاي شادگان و هور العظيم به اين دو تالاب هدايت شود كه بالطبع اين امر مستلزم هزينة گزاف جهت مطالعه و ايجاد سامانه هاي مناسب پالايش است كه با توجه به وضعيت اعتبارات دولتي قاعدتاً اين امر مي بايست از محل اعتبارات و در آمدهاي خود طرح نيشكر تامين شود كه اين امر به دليل وضعيت اقتصادي خود طرح تحقق آن بسيار دور از ذهن خواهد بود.

3-توليد مقدار معتنابهي دود و خاكستر احتمالا توام با سم و نيز انتشار بوهاي نامطبوع ناشي از واحدهاي صنعتي نظير الكل و غيره كه سلامتي مردم شهرهاي مجاور به ويژه كلان شهر اهواز را در معرض خطر جدي قرار داده است و واقعا مردم ساكن اين شهرها از اين وضعيت به ستوه آمده اند.

 

استان خوزستان و مردم شريف و نجيب آن از دهه هاي اخير در چنبره تبعات زيست محيطي طرح هاي ملي بزرگ گرفتار آمده اند. ريزگرد، دود و بوي نامطبوع ، از بين رفتن تالابها، از بين رفتن ذخاير آبزيان رودخانه، تالاب و دريا تشديد آلودگي در سواحل و دريا، تبديل رودخانه هاي بزرگ استان به فاضلاب و پساب و ... . اگر چه اين فجايع زيست محيطي در نتيجه اجراي طرح هاي ملي عظيم نظير سد سازي، نفت پتروشيمي، نيشكر و.... به وقوع پيوسته اند، اما نهايتا عمده آنها ريشه در يك موضوع مهم دارند و آن  كاهش شديد"آب هاي داخلي استان" است.

 

كنترل آب توسط سدها، جابجايي بين حوضه اي آن،  و يا مصرف كردن نامناسب  آن در طرح هايي مثل نيشكر باعث گرديد هم رودخانه ها شور شده و به فاضلاب تبديل شوند، هم تالاب ها خشك و يا در معرض نابودي قرار گيرند و هم پساب سرگردان فراوان توليد شود و مشكلات و پيامدهاي منفي ديگر . بدون شك يكي از مسببان و عاملان اين فجايع بزرگ طرح نيشكر جنوب و شمال اهواز مي باشد.

 

از جمله تحولات ناگوار زيست محيطي بسيار مهم كه در سالهاي اخير در استان به وقوع پيوست تخريب عمده تالاب ها و نابودي كامل بعضي از آنهاست. اين اتفاقات تلخ عمدتاً به دليل كاهش آب ورودي و يا اصطلاحاً حق آبة تالاب ها و قطع كامل آن درپي اجراي پروژه هاي وسيع سدسازي و كنترل سيلاب ها، جابه جايي بين حوزه اي آب و البته پديده خشكسالي به وقوع پيوسته است. متاسفانه بعضي از تالاب ها نظير تالاب هاي ميانگران و آهودشت و نيز تالابهاي فصلي شرق استان به دليل اين اتفاقات به كلي خشك شده و بعضي ديگر مانند تالاب هاي مهم و بين المللي شادگان و هور العظيم مراحل احتضار خود را سپري مي كنند. بعضي از قابليت ها و ظرفيت هاي اين سامانه هاي زيست محيطي فوق العاده مهم به قرار زير است:

- در نقش يك فيلتر طبيعي عظيم مانع از بروز ريزگرد شده و با رهاسازي رطوبت مورد نياز در هوا، حرارت طاقت فرساي دشت خوزستان را تعديل نموده و آن را قابل تحمل مي سازد .

- در طي قرون و اعصار حيات خود سالانه دهها هزار تن ماهي با كيفيت بدون صرف هيچ گونه هزينه اي مجاناً در اختيار مردم قرار    مي دهند.

- از انواع پوشش گياهي آنها دهها هزار راس دام را سخاوتمندانه و بدون صرف هر گونه هزينه اي تعليف  نموده واين زيربخش مهم اقتصادي را در بهترين وجه رونق مي بخشد.

- اين ظرفيت را دارند كه دهها هزار شغل پايدار و بدون نياز به هر گونه سرماية اوليه از طرف دولت يا بخش خصوصي از طريق صيد آبزيان، دامداري، كشاورزي، حصيربافي، صنايع دستي ، صنعت توريسم، شكار پرندگان و.... تامين نمايند و در عين حال اين ظرفيت را دارند تا ميليون ها تن مواد اوليه براي رونق بخشيدن به صنايع چوب ، كاغذ، غذاي دام،  و....به صورت مجاني فراهم كنند.

 

به يقين مي توان گفت كه خيرات و بركات تالاب ها بي شمار بوده و در عين حال كه بدون صرف هيچ گونه هزينه استحصال مي شوند، نه تنها كوچكترين مزاحمتي براي محيط زيست و زندگي مردم در پي ندارند بلكه خود وجود آنها و پايداريشان حيات بخش بوده و زندگي جوامع بشري را بهبود و اقتصاد و سلامت آنها را  رونق مي بخشند. به واقع اين سامانه هاي عظيم زيستي منحصر به فرد از مصاديق نعمت هاي بزرگ خداوند هستند كه براي بقا و پايداريشان تنها و تنها آب لازم دارند و لاغير. نه براي احداثشان طرح و اعتبار لازم دارند و نه براي حفاظتشان. براي استمرار بقا و حيات خود  فقط تنها تامين حق آبه طبيعيشان كه طي هزاران سال حياتشان از آن بهره مي جستند را لازم دارند كه متاسفانه آز و طمع و ندانم كاري ما انسان ها باعث شد اين حق طبيعي از آنها دريغ شده تا به اين وضع تاسف بار دچار شوند.

 

بر اساس بعضي بر آوردها، درآمدي كه از هر هكتار تالاب  از طريق  بهرهبرداري اصولي از ذخاير آبي و گياهي، جهانگردي و پژوهشي و ... استحصال مي شود  14 هزار دلار در سال مي باشد در حالي كه اين ميزان در بهرهبرداري از بهترين عرصههاي جنگلي 2 هزار دلار و از زمينهاي زراعي 200 تا 300 دلار بر آوردشده است. از يك هكتار كشت نيشكر در يك سال چه ميزان در آمد حاصل مي شود و به چه قيمتي؟

 

آيا بهتر نبود بجاي مصرف ميلياردها متر مكعب آب براي صنعت مخرب و زيانكار نيشكر اين آب صرف احياي اين سرمايه هاي با ارزش ملي و بين المللي يعني دو تالاب شادگان و هور العظيم مي شد؟ به جرات مي توان گفت چنين اقدامي هم بلحاظ اقتصادي و هم از نظر زيست محيطي بسيار به صرفه تر خواهد بود.

 

و سوال آخر آنكه حال كه زيانبار بودن طرح نيشكر در استان بر همگان روشن شده است آيا به مصداق "جلوي ضرر هر وقت بگيري سود است" نمي شود تدبيري اتخاذ نمود و براي جلوگيري از اين همه اتلاف آب و سرمايه و تبعات مصيبت بار زيست محيطي مترتب برآن برنامه اي به منظور تغيير الگوي كشت در آن و لو به صورت تدريجي تهيه و اجرا نمود؟