یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۰۳

هجمه تخريب زيست محيطي به خوزستان

بررسي چالش هاي زيست محيطي و اجتماعي كه صنعت نيشكر در خوزستان داشته است

هجمه تخريب زيست محيطي به خوزستان

۳۴۱ بازديد

هجمه تخريب زيست محيطي به خوزستان

دكتر سيدحسين فاضلي

عمده مردم خوزستان حتي در طول هشت سال جنگ و آورگي از جلگه خوزستان يا مهاجرت ننمودند يا اينكه بعد از مهاجرت، به خوزستان برگشتند و عليرغم همه تبعات منفي و خطرناك زيست محيطي، اجتماعي و اقتصادي جنگ در خوزستان، اميد به زندگي در خوزستان را از دست ندادند ولي نمي دانستند قرار است تا هجمه تخريبي چهار وزارتخانه، محيط زيست خوزستان را به كام نابودي بكشاند و زندگي مردم را به عنوان بخشي از بالاترين سرمايه ملي به مخاطره بياندازد. به طوري كه امروزه افراد زيادي را در خوزستان مي بينيند كه علاقه به مهاجرت از جلگه خوزستان دارند زيرا آنها بر اين باور و اعتقاد هستند كه ديگر جلگه خوزستان براي زندگي مناسب نيست و براي حفظ سلامتي بايد از جلگه خوزستان مهاجرت نمود. زيرا آنها اين تجربه را كسب نموده اند كه روزهاي يك سال زندگي مردم با دغدغه هاي زيست محيطي همراه است. يك روز دغدغه ريزگردها، روز ديگر دغدغه باران هاي اسيدي يا مسمومي، روز ديگر باران خاكستر نيشكر، روز بعد انتقال آب كارون و كاهش كميت و كيفيت آب، و دغدغه هاي ديگر كه همگي تبعات و پيامدهاي منفي متنوع خود را دارند و ظاهراً قرار نيست قطعنامه صلح زيست محيطي و پاياني براي اين هجمه زيست محيطي خوزستان عملي شود.

اما متاسفانه هجمه تخريبي استان خوزستان تحت نام  پروژه هاي ملي شروع شد كه بعد از چند سال مشهود شود ويژگي هاي "غير كارشناسي" و "بي توجهي به كيفيت زندگي مردم" از ويژگي هاي اين پروژه هاي است كه طراحي شده اند.

وزارت نيرو به عنوان اولين مخرب محيط زيست خوزستان با نگرش غير ملي، محيط زيست خوزستان را به كام مرگ كشانده است. اگرچه نگرش غير ملي اين وزارتخانه توسط نمايندگان مردم خوزستان در مجلس شوراي اسلامي اعلام شده بود، ولي حركت هاي كتماني خود را در قبال نابودي محيط زيست خوزستان انجام مي دهد كه در بازديد نمايندگان مجلس از طرح هاي انتقال آب اعلام شده بود.

به نام افتخارت وزارت نيرو، ارمغان هاي نابودي متعددي براي محيط زيست خوزستان رقم خورد. سدسازي از نمونه بارز تهديدهاي زيست محيطي خوزستان بوده است كه نمونه آن را در تراژدي اسفبار سد گتوند مي توان يافت كه از آن به عنوان افتخارات ملي وزارت نيرو ياد مي شد.

تبعات منفي اجتماعي و زيست محيطي عملكردهاي وزارت نيرو گريبانگير استان خوزستان شده بودكه نمونه بارز را مي توان در تاثير گذاري وزارت نيرو در خشك شدن تالاب هور العظيم و بروز و تشديد پديده ريزگردها يافت.

حال اين سوالات پيش مي آيند كه چرا وزرات نيرو با چنين عملكردهاي غير كارشناسي زمينه نابودي محيط زيست خوزستان را فراهم آورد؟ چرا وزارت نيرو هيچ وقت اقدام به جبران خسارت به مردم خوزستان نشد؟ نگرش وزرات نيرو در قبال مردم خوزستان و به مخاطره انداختن زندگي آنها مي تواند چه پيام و مفهومي داشته باشد؟ آيا عملكرد وزارت نيرو امنيت و صلح اجتماعي را به خطر نمي اندازد؟ و سوالات كه پاسخ آنها هيچ وقت به طور صريح از طرف وزارت نيرو اعلام نشده است تا زمينه نگرش را به عملكرد وزارت نيرو شفاف تر نمايد و از ابهامات موجود پرده بردارد.

وزارت نفت هم همگام با وزرات نيرو از آلودگي هوا گرفته تا ديگر چالش هاي اجتماعي  و زيست محيطي، زمينه را براي نابودي محيط زيست خوزستان فراهم نموده است. تالاب هور العظيم به عنوان سپهر براي ريزگردها هيچ وقت معامله وزرات نيرو را با خودش فراموش نمي نمايد يا پيشنهاد آلودگي نفتي به عنوان گزينه مهم علت باران هاي مسموم در سال 1394 نيز نمونه اي از تبعات اينگونه هجمه وزارت نيرو به محيط زيست خوزستان است.

وزارت جهادكشاورزي نيز با تكنولوژي به تاريخ سپرده شده زمينه را طور ديگر و در كنار دو وزراتخانه مخرب زيست محيط خوزستان مهيا نموده است. تكنولوژي كه از طرف بعضي از سازمان هاي ذيصلاح مورد انتقاد قرار مي گيرد. به هدر آب دادن و كمك به تشديد بحران آب و مشاركت در طرح هاي غير كارشناسي كه به عنوان مخرب زيست محيط خوزستان اعلام شده از طرف دانشگاهيان، از مهمترين نمونه هاي تخريب هاي زيست محيطي اين وزارتخانه در قبال محيط زيست خوزستان و مردم آن است.

آلودگي هاي صنايع در استان خوزستان از هيچ كسي پوشيده نيست. استاني صنعتي كه در آن صنايع متعددي از آب گرفته تا هوا، از هيچ نابودي محيط زيست خوزستان دريغ نموده اند و به نحو احسنت و ممكن زمينه نابودي محيط زيست خوزستان و به مخاطره انداختن زندگي مردم آن را فراهم نموده اند.

سازمان حفاظت محيط زيست در قبال انواع فعاليت هاي تخريبي زيست محيطي كه هجمه تخريبي به محيط زيست خوزستان و به مخاطره انداختن مردم استان است بايد يكي از اين گزينه ها را انتخاب نمايد و آن اينكه از اتفاق افتادن اينگونه پروژه ها(مانند سد گتوند) اظهار بي اطلاع نمايد كه اين گزينه از عقل به دور است يا اينكه اعلام نمايد كه خودش مجوز زيست محيطي براي اينگونه پروژه ها صادر نموده است. آنچه مهم است اين است كه هنوز سازمان حفاظت محيط زيست در برابر پروژه هاي مخرب زيست محيطي موضع صريح اتخاذ ننموده است زيرا كه به عنوان امين مردم در حفاظت از محيط زيست خوزستان گزارش رسمي ارائه ننموده است. به عنوان مثال، بعد از سه سال از اتفاق افتادن و درحال اتفاق افتادن باران هاي اسيدي و مسمومي، گزارش كاملي ارائه نداده است. اگرچه بسته حمايتي ريزگردها كه رياست سازمان حفاظت محيط زيست وعده آن را بعد از سال ها اتفاق افتادن ريزگردها به مردم قول داده بود فقط در حد يك شعار در ذهن مردم از آن ياد مي شود.

راستي چه كسي يا چه سازماني به عنوان متهم باران هاي اسيدي يا مسمومي خوزستان به دستگاه قضائي معرفي شد؟ راستي چرا بعد از گذشت چند سالي از باران هاي خطرناك پاييزي در خوزستان، چه گزارش علمي كاملي(به دور از فرضيات) از منابع آلاينده ها ارائه شده است؟ راستي به چه دليل باران خاكستري و بوي تعفن نيشكر بايد جزئي از فرهنگ زندگي مردم خوزستان حساب شود؟ و سوالات ديگر كه همگي ابهاماتي هستند كه به نوعي فلاكت براي محيط زيست خوزستان و مردم آن حساب مي شوند.

خلاصه حرف آخر، اين حق مردم خوزستان نيست كه بعد از هشت سال جنگ و آورگي، با هجمه هاي تخريبي چهار وزارتخانه مواجه شوند و هر روز با دغدغه اي روز خود را تمام نمايند. يك روز دغدغه ريزگردها، روز ديگر دغدغه باران هاي اسيدي يا مسمومي، روز ديگر باران خاكستر نيشكر، روز بعد انتقال آب كارون و كاهش كميت و كيفيت آب، و دغدغه هاي ديگر كه همگي تبعات و پيامدهاي منفي متنوع خود را دارند.

لذا اميد بر آن است و غير آن نيست كه مسئولين چهار وزارتخانه و سازمان حفاظت محيط زيست بر اين اعتقاد هستند كه فرهنگ انتقاد پذيري به عنوان يك آميزه ديني هميشه مورد توجه قرار گرفته است و بزرگان ديني از آن علتي براي رونق جامعه ياد نموده اند و حديث «كلكم راع و كلكم مسئول » (همه شما در مقابل عملكردتان مسوول هستيد؛ چه حاكم، چه مردم ) از پيامبر (ص)  نمونه اين آميزه ديني است.  امام راحل قدس‏سره نيز در عمل نشان مي‏دهند، كرامت و عزت نفس در اعتراف به اشتباه است و نه در اصرار بر آن است. به عنوان نمونه، امام راحل قدس‏سره مي فرمايند كه : "من امروز بعد از ده سال از پيروزي انقلاب اسلامي، همچون گذشته اعتراف مي‏كنم كه بعضي تصميمات اول انقلاب، در سپردن پست‏ها و امور مهمه‏ي كشور به گروهي كه عقيده‏ي خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي نداشته‏اند، اشتباهي بوده است كه تلخي آثار آن به راحتي از ميان نمي‏رود". مقام معظم رهبري نيز با فرمايشاتي مانند "مسوولان از انتقاد نه بترسند، نه خشمگين و نااميد شوند"، "مسوولان در شنيدن انتقادها سعه صدر داشته باشند"، "انتقادپذيري فرصتي براي اصلاح است، از انتقاد عصباني نشويد" هميشه موضع صريح خود را نسبت به نقد و انتقاد پذيري اعلام نموده اند. در دولت تدبير و اميد، رياست جمهوري نيز بر نقد و انتقاد پذيري تاكيد داشته اند. اگرچه نبايد فرموده مقام معظم رهبري را فراموش نمود كه "مسأله محيط زيست، مسأله اين دولت يا آن دولت، مسأله اين شخص يا آن شخص و مسأله اين جريان و يا آن جريان نيست، بلكه موضوعي كشوري و ملي است".

بنابراين اميد بر آن است تا دموكراسي تصميم گيري و سياست گذاري پژوهشي براي مديريت زيست محيطي استان خوزستان با قدرت بيش از پيش اعمال گردد و چهار وزاتخانه مذكور در نگرش و عملكرد خودشان تجديد نظر نمايند و نسبت به عملكرد گذشته خود چاره انديشه كنند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد