شنبه ۲۹ اردیبهشت ۰۳

از آغاز طرح نيشكر تا پيامدهاي تخريبي زيست محيطي خوزستان

بررسي چالش هاي زيست محيطي و اجتماعي كه صنعت نيشكر در خوزستان داشته است

از آغاز طرح نيشكر تا پيامدهاي تخريبي زيست محيطي خوزستان

۳۷۳ بازديد

از آغاز طرح نيشكر تا پيامدهاي تخريبي زيست محيطي خوزستان

پرفسور حسين صدقي

(پروفسور حسين صدقي اولين فرد ايراني است كه دكتراي تخصصي در رشته هيدرولوژي مهندسي را گرفت و  بنيان گذار دانشكده علوم آب دانشگاه شهيد چمران اهواز كه به عنوان قطب آب ايران از آن ياد مي شود است. عمده اساتيد، پژوهشگران و دانشمندان  به نام  ايران در حيطه آب از دانشجويان ايشان هستند.)

 

جنگ تحميلى تمام شده بود و ما در دانشگاه جندى شاپور (شهيد چمران) پس از فراغت از درگيري هاى متعدد مستقيم و غير مستقيم مرتبط با دفاع مقدس برنامه هاى اجراى دوره هاى تحصيلات تكميلى را در برنامه داشتيم.

در زمستان ١٣٦٨ اينجانب به عنوان استاد هيدرولوژي و مدير گروه آبيارى و آبادانى در دانشكده كشاورزى در جريان برنامه طرحى تحت عنوان توسعه نيشكر و صنايع جنبى در چارچوب پروژه هاى عمرانى بازسازى خوزستان از طرف وزارت كشاورزى قرار گرفتم. اين طرح قبل از انقلاب از طرف صندوق توسعه نيشكر مطرح و به دلايلى كه ما ازآن بي اطلاع بوديم در رژيم گذشته كنار گذاشته شده بود.

طرح مزبور شامل افزايش ٨٦ هزارهكتار به ٣٠ هزار هكتاركشت نيشكر موجود در دو منطقه هفت تپه و گتوند به ترتيب در اراضى آبخور دز و كارون ، توزيع شده در شش پروژه در شمال و جنوب اهواز كه در هر يك توليد شكر و توليدات جنبى از قبيل چوب، كاغذ، غذاى دام و غيره گنجانيده شده بود.

مخالفت هايى با اجراى اين طرح در همان زمان اتفاق افتاد و اينجانب و دو نفر از همكاران گروه زراعت و دامپروري دانشكده و نيز يكى از اساتيد دانشكده مديريت يكي از دانشگاه هاى تهران بعنوان مخالف طرح براي مصاحبه اى كه در ديماه ١٣٦٨ در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد دعوت شديم.

جو سنگينى از طرف پيشنهاد دهندگان و مسؤلين وقت وزارت كشاورزى بر فضاى بحث در مورد اين طرح حاكم شده بود و با اين كه بعد ها مسجل شد كه رييس جمهور وقت نظر مساعدى با طرح نداشته اند بانيان آن را از سوى ايشان بعنوان شاه بيت طرح هاى بازسازى خسارات جنگ معرفى كرده بودند.

اينجانب تحت تأثير تبليغات اين گروه كه بعد ها سو، نيات آن ها به دفعات در طول زمان آشكارشد بدون معرفى خود نظراتم را بيان كردم و اظهار داشتم كه اجراي اين طرح با توجه به وضعيت منابع آب خوزستان امكان پذير نيست و توصيه نمى شود و همكاران ديگر مرتبط با تخصص خودشان مخالفتشان را با اجراى اين طرح اعلام داشتند.

در اين  مرحله من خود را بيش از اين وارد جريانات نكردم تا اين كه شايعاتى مبنى بر واگذارى مطالعات مرحله اول اين طرح درقالب شش پروژه مستقل تحت شرايط مشكوكى به مهندسين مشاور آن زمان به گوش رسيد و يك كمپين تبليغاتى وسيع بخصوص از طرف مسؤلين رده بالاى وزارت كشاورزى وعمدتأ معاون كشت و صنعت اين وزارتخانه راه اندازى شد.

پس از حصول اطمينان از جدى شدن برنامه مطالعات طرح و حتى انعقاد قراردادهايى با برخي مهندسين مشاور معتبر و متوسط الحال، ما به فكر افتاديم تا اقدامات عملى مقابله با اين طرح را آغاز كنيم و رسالت خود را بعنوان يك مؤسسه معتبر علمى محلى كه خوزستان و منابع و شرايط طبيعى اش را خوب و يا حداقل بهتر از آن ها كه تا آن زمان پايشان به خوزستان نرسيده بود مى شناسد انجام دهد و خود را از بدنامى هاى ناشى از پذيرش چنين طرح خطرناكى براى آينده خوزستان برهاند و بره وار در مقابل چنان خيانتى به مردمى كه تازه از زير جنگى طولانى رهايى مى يافتند سكوت نكند.

قرار شد كه با يك شيوه كاملأ علمى نظر علما و متخصصين كشاورزي و منابع طبيعى كشور را از دو طرف در كنار نظر مجريان اين طرح در معرض مقابله علمى قرار دهيم تا شايد از اين طريق بتوان به يك توافق مطلوب در تصميم گيرى دست يافت و طرح توسعه نيشكر در خوزستان را كلأ ملغى و يا حسب شرايط تعديل نمود.

وزارت كشاورزى بلافاصله نسبت به اين تصميم عكس العمل نشان داد و در بهمن يا اسفند ١٣٧٠ خود همايشى متشكل از مشاورين طرح و موافقان آن را در هفت تپه گرد هم آورد و مارا نيز براى ارعاب و پشيمان كردن از برگزلري سمينار به مشاركت و ارائه مقاله دعوت نمود كه ما شرط حضور را برگزارى سمينار دانشگاه قبل از هر چيز ديگر اعلام كرديم.

سمينار ما تحت عنوان توليد شكر از محصولات مختلف در خوزستان در اسفند ١٣٧٠ در دانشكده كشاورزى با مشاركت دانشگاهيان و مسئولين و مشاورين طرح توسعه نيشكر شروع بكار كرد.

مقاله كليدى ما تحت عنوان ارائه الگوي كشت جايگزين نيشكر در استان خوزستان توسط اينجانب و همكارم دكتر كاشاني از گروه زراعت ارائه گرديد و به سئوالات مطرح شده پاسخ داده شد. دراين مقاله به محدوديت هاى كمى و كيفى منابع آب خوزستان اشاره شده بود و باتوجه به دو پروژه موجود ده هزار هكتارى هفت تپه در اراضى آبخور رودخانه و سد دز و پروژه بيست هزا هكتاري گتوند در اراضى آبخور رودخانه كارون و سد كارون يك كه شرايط عملكرد مطلوبى نداشتند يك الگو ى كشت توليد قند و علوفه و گندم متكي بر مصرف آب عمدتأ زمستانه معادل حدود سي درصد مصرف نيشكر و بدون هيچگونه تبعات زيست محيطى منفي پيشنهاد گرديد.

اسناد و مدارك و متون مقالات اين سمينار كه در آن زمان تحويل مقامات وزارت كشاورزى، استاندارى خوزستان و حتى مقامات امنيتى استان نيز شد در آرشيو علمى دانشگاه شهيد چمران  وجود دارد.

در نهايت نه مستندات علمى اين سمينار و نه مطالب خيرخواهانه اى كه در جرايد آن زمان براى جلب توجه مسؤلين وزارت كشاورزى به پيامد هاى شوم اجراى اين طرح براى خوزستان و ايران هيچگونه توجهى نشد و طرح با شعارهاى توليد شكر و مواد جانبى در ابعاد و در مهلت هايى كه بارها دچار تعويق و شكست شد و در نهايت هيچوقت تحقق پيدا نكرد به اجرا در آمد.

تأمين آب مورد نياز طرح براساس ٥٠ درصد آب برگشتى از آبياري سطوح زير كشت به رودخانه صورت گرفت كه به دلايلى كه در سمينار اسفند 1370 گفته بوديم هيچوقت تحقق پيدا نكرد و آب برگشتى از اراضى زير كشت نيشكر درعمل تبديل به سم مهلكى براى حيات مردم خوزستان شد و تا كنون خسارات جانى و مالى آن در دشت خوزستان غير قابل برآورد بوده است.

اين بلاى خانمان سوز تا زمانى كه صدها هكتار اراضى در انحصاركشت اين تك محصول باقى بماند  ادامه خواهد يافت و لطمات جبران ناپذير خود را بر جان و مال مردم اين استان وارد خواهد كرد.

از تبعات دردآور ديگر اين طرح  آماده سازى ده ها هزار هكتار اراضى شور كلاس هاى ٤ و ٥ استان از طريق آبشويى براى كشت نيشكر بود . ميليارد متر مكعب آب شيرين رودخانه ها برروى اراضى شور و قليايى سرازير شد و نمك استخراج شده توسط اين عمليات وارد رودخانه و از آن جا به هورالعظيم و اروند رود منتقل شد كه مورد اعتراض و شكايت حكومت عراق قرار گرفت. با طرح شكايت و رأى داورى بين المللى به توقف آلودگى مناطق مورد ادعاى عراق دست اندركاران طرح نيشكر در يك اقدام غير مسئولانه زه آب هاى ناشى از نمك كشى از خاك هاى شور يا به عبارتى نمك محلول آلوده را به تالاب شادگان در حساس ترين ناحيه استان خوزستان هدايت كردند.

انجام چنين اقدامى كه نمي دانم چه اسمى مى توان بر آن نهاد تيرخلاص را بر مغز جلگه حاصلخيز خوزستان خالى كرد.

تالاب شادگان رفته رفته به معدن نمك تبديل شد كه مسئوليت نمك پاشى بر جسم زخمى استان را به عهده گرفت.

طرح نيشكر از اين به بعد از اعماق خاك هاى شور و قليايى به كمك آب هاى سطحى شيرين كه موجب تلطيف عمومى فضاى زيست محيطى سرزمين مي شد نمك خالص استخراج و آن را در منطقه در معرض بادها و در تالاب آب شيرين انبار مى كرد و از جريان هاى هوا براى پاشيدن نمك بر كل سطح خوزستان بهره مى گرفت.

شگفتا كه لحظه اى به فكر مبتكران نابودى اين استان خطور نكرد كه چگونه با هزينه سرمايه هاى ملى در ابعاد غير قابل تصور ماشين نمك پاشى بر خوزستان و شايد بخش وسيعى از سرزمين ايران رابه چرخ انداخته اند و پيامد هاى شوم چنين حركتى چه مي تواند باشد.

امروز ديگر چه كسى از تبعات شوم اين اقدامات بى خبر است و بازگشت املاح را به همراه سم و كود درآب هاى زهكشى شده اراضى كشاورزى  كه عمدتأ زير كشت خود نيشكر است نمى بيند. چه كسى متوجه نيست كه فاضلاب هاى صنعتى و شهرى با ورود تدريجى در طول مسير رودخانه كار را تمام مى كنند و ديگر لجن جاى آب سالم طبيعى را مى گيرد.

مساحاتى بالغ بر سى هزار هكتار كشت نيشكر در ورودى دو شاخه دز و كارون حتى در زمانى كه فقط دو سد دز و كارون ١ رود كارون بزرگ را در بالا دست خوزستان كنترل مى كردند فشار فزاينده اى را بر كميت و كيفيت رودخانه كارون در عبور از دشت خوزستان و الحاق به خليج فارس در بين النهرين تحميل مى كرد و هشدار هاى زيست محيطى بين المللى در مورد نابودى اين منطقه كه تحت تآثير دستكارى هاى جدى دجله و فرات در كشورهاى بهره بردار قرار داشت درهمان سال هاى دهه هفتاد ميلادى آغاز شده بود.

در چنان شرايطى چه عقل سليمى مى توانست بپذيرد كه در دشت خوزستان تنها حدود صد هزار هكتار اضافه اراضى به كشت تك محصولى كه بيشترين نياز آب را دارد و حساس ترين گياه به شورى است اختصاص داده شود در حالى كه با رشد جمعيت و در پايان يك جنگ هشت ساله از يك طرف زير ساخت ها لطمه ديده و از طرف ديگر نياز به آب بيشتر براى ساير مؤلفه هاى مصرف ملى افزايش يافته است.

پروژه ها با ولع لجام گسيخته به اجرا در آمدند و تخريب ها و شكست ها با تزريق احجام بى حساب و كتاب پول مخفى نگه داشته شدند، درحالى كه تخريب طبيعت ديگر نمى توانست پنهان بماند.

مردم ابتدا در منتهى اليه دشت يعنى خرمشهر و آبادان با مشكل آب شرب مواجه شدند، لوله كشى ها شروع شد ولى با توسعه بحران به مناطق شمالى ديگر اين اقدامات در حد مسكن هم عمل نكرد و بحران محدود به آب نماند و دامن نخلستان ها و ساير مؤلفه هاى صنعت و كشاورزى و شرب را هم گرفت.

در اين ميان يك رخداد ديگر كه شايد در شرايط مناسب مى توانست كمكى براى خوزستان باشد بلاى جان شد. احداث سدهاى زنجيره اى روى شريان هاى حياتى اين استان اعم از كرخه، دز، كارون، مارون و همه  فضاى خفقان آورى به لحاظ منابع آب براى جلگه خوزستان كه بهره گير غالب اين آب ها در سيستم عمومى توليد آب بود ايجاد نمود.

ورود سيلاب هاى شستشو دهنده خاك و هوا را قطع كرد، بر رژيم كمى و كيفى جريان هاى طبيعى آب به دشت اثرات منفى معنى دار گذاشت و بهمراه دستكارى هاى مناطق توليد آب در حوضه هاى آبريز براى انتقال آب بين حوضه اى روز به روز بر ابعاد بحران هاى پى در پى افزوده شد.

آخر اين شور بختى ها، هدايت رودخانه كارون به داخل مخزن تبديل آب شيرين به نمك در ورودي اين رودخانه به دشت خوزستان با احداث سد گتوند است.

زبان از بيان ابعاد خسارات مترتب بر اين پروژه براى سرزمين ايران قاصر است، اين ديگر يك فاجعه و بلاى ملى است كه دير يا زود اثرات شوم خود را به منصه ظهور خواهد گذاشت.

اگر خوزستان را در رديف شماره يك صف قربانيان اين فاجعه بشمار آوريم خطا نكرده ايم چراكه مى تواند بيمارى تلقى شود كه تنها داروى نجات بخشش دقيقأ به سم آلوده شده است. سم مهلكى كه متدرجأ بيمار را به عوارض بيشمار جنبى مبتلا مى كند قبل از آن كه او را از هستى ساقط كند.

اى كاش من روايتگر اين داستان درد ناك براى سرزمينى كه عمرم را براى سرافرازى او صرف كرده ام نبودم ولى آن چه بيان شد شرح همه ابعاد فاجعه نيست.

از همه مى خواهم كه  فقط به جبران خسارات فكر كنيم و همگان در چارچوب هاى ممكن به نجات كشور بياندشيم.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.