یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

تبعات زيست محيطي-اجتماعي صنعت نيشكر در خوزستان

بررسي چالش هاي زيست محيطي و اجتماعي كه صنعت نيشكر در خوزستان داشته است

تبعات طرح هاي نيشكر در خوزستان از منظر قانون گذاران

۳۳۵ بازديد

تبعات طرح هاي نيشكر  در خوزستان از منظر قانون گذاران

دكتر سيدحسين فاضلي

اهميت و جايگاه مجلس شوراي اسلامي بر كسي پوشيده نيست به طوري كه حضرت امام خميني (رحمه الله عليه) نه تنها مجلس را خانه واقعي ملت و تجلي اراده ملي، بلكه تعرض به آن را قبيح، بر خلاف مصلحت كشور و خلاف موازين ديني مي دانند و مي فرمايند: "تنها مجلس از همه مقاماتي كه در يك كشور هست بالاتر است."

از ديدگاه مقام معظم رهبري نيز مجلس شوراي اسلامي به عنوان يك ركن اساسي و مهم براي اداره امور كشور و آينه اي است كه منعكس كننده توانايي ها، خواسته ها، موضع گيري ها، اقتدار و پايبندي به آرمان هاي يك ملت مي باشد و مي فرمايند: "مجلس شوراي اسلامي، يك مركز اساسي و تعيين كننده براي انقلاب است، همه سر رشته هاي امور، به مجلس شوراي اسلامي بر مي گردد."

هم صحبتي و هم انديشي با قانون گذاران نشان مي دهد كه هم راستا و هم جهت با دانشمندان بومي، قانون گذاران از منتقدان طرح هاي نيشكر در خوزستان بوده اند و بر اين اعتقاد هستند كه طرح هاي نيشكر در خوزستان عليرغم اينكه مقرون به صرفه اقتصادي نبوده اند، تبعات و پيامدهاي زيست محيطي آن هيچ توجيهي ندارد و حيات جلگه خوزستان را به خطر مي اندازد.

به عنوان نمونه، عضو كميسيون كشاورزي مجلس شوراي اسلامي، عبدالله سامري، اعتقاد دارد كه طرح هاي نيشكر در خوزستان به هيچ عنوان صرفه اقتصادي ندارد و حتي نمي تواند آينده روشن و قابل قبولي را داشته باشد و براساس علل و اهداف مبهم بنا نهاده شده است كه نياز است تا علل اصلي ايجاد و بنا نهادن طرح هاي نيشكر مشخص شود زيرا كه با ادامه كار طرح هاي نيشكر بايد منتظر فاجعه زيست محيطي در خوزستان بود.

وي بر اين عقيده است كه بايد الگوي جايگزيني كشت براي نيشكر عملي شود زيرا كه طرح هاي نيشكر پتانسيل هاي منطقه مانند آب را به قيمت اهداف غير اقتصادي و عليرغم تبعات و پيامدهاي زيست محيطي به خطر مي اندازد.

در نمونه ديگر، عباس پاپي‌زاده، عضو ديگر كميسيون كشاورزي مجلس شوراي اسلامي اعتقاد دارد كه با توجه به تكنولوژي موجود در طرح هاي نيشكر در خوزستان، طرح هاي نيشكر به سمت توسعه پايدار حركت نمي كنند و طرح هاي نيشكر به سمت توسعه نيشكر مسير اختيار نموده اند. اگرچه توسعه پايدار ضرورتي براي كشور است ولي متاسفانه توسعه نيشكر در راستاي توسعه پايدار نيست.

پاپي زاده به عنوان نماينده مجلس شوراي اسلامي در شوراي عالي محيط زيست كشور بر اين اعتقاد است كه در حال حاضر وضعيت طرح هاي نيشكر توجيه زيست محيطي ندارد و مقرون به صرفه اقتصادي نيست.

در نمونه بعدي، حبيب آقاجري، عضو كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي بر اين عقيده است اگرچه فلسفه طرح هاي نيشكر در خوزستان به خودي خود بد نيست ولي در حال حاضر طرح هاي نيشكر، طرح هايي غير كارشناسي هستند كه محيط زيست را به مخاطره انداخته و خود به خود به كشاورزي خسارت وارد كرده است.

سيد‌حسين دهدشتي ديگر عضو كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي، اعتقاد دارد جهت توسعه پايدار، در طرح هاي نيشكر در خوزستان به مسائل زيست محيطي بايد توجه خاص مي شد تا جلوي اين همه خسارات زيست محيطي گرفته شود و نياز است تا بازنگري لازم در طرح هاي نيشكر انجام گيرد.

سيدراضي نوري، ديگر عضو كميسيون كشاورزي مجلس شوراي اسلامي، بررسي طرح هاي نيشكر را از زواياي مختلف علمي خواستار است و بر اين اعتقاد است هرچه كه دانشمندان بر آن مهر تاييد مي نهند، قانون گذاران مهر تاييد مي نهند.

در راستا نظر اين عضو كميسيون كشاورزي بايد بيان نمود كه اگرچه حقايق ابعاد پيچيده و گسترده تبعات، پيامدها و چالش هاي طرح نيشكر توسط دانشمندان بومي(و صاحب نظر كشور) در مخالفت با اين طرح اعلام شده بود ولي متاسفانه در كمال ناباوري و بي توجهي به جايگاه حقيقي دانش و دانشمندان بومي، طرح هاي نيشكر به عنوان عاملي قدرتمند براي تخريب محيط زيست خوزستان به مسير خود ادامه داد و محيط زيست خوزستان و كيفيت زندگي مردم خوزستان را هر روز بيش از ديروز به سمت نابودي مي كشاند.

هم راستا با هشدارهاي دانشمندان بومي و نظر قانون گذاران، حقيقت اينكه "طرح توسعه نيشكر" به عنوان طرح رها شده است، توسط استاندار خوزستان در نخستين همايش طرح 550 هزار هكتاري بيان شد و تجارب تلخ زيست محيط نيشكر نيز قبل از آن توسط معاونت عمراني استانداري خوزستان اعلام شده بود.

در آخر، هيچ وقت نبايد فراموش نمود كه آنچه به عنوان مصلحت و منافع ملي مهم است تلاش براي حفاظت از مردم خوزستان به عنوان بخشي از بالاترين سرمايه ملي كشور و نه توليد شكر است. حقيقتي كه با وجود بي توجهي مجريان و حاميان طرح هاي نيشكر، محيط زيست و زندگي مردم خوزستان را به خطر مي اندازد و اين حقيقت در كمال آرامش تخريب هاي زيست محيطي طرح هاي نيشكر و عليرغم هشدارها و مخالفت هاي دانشمندان بومي و قانون گذاران رخ مي دهد.

به راستي چرا جايگاه دانشمندان بومي و قانون گذاران در حفاظت از محيط زيست و جلوگيري از به مخاطره انداختن زندگي مردم خوزستان اينگونه است؟ و علت عدم درك زبان يا پيروي از دانشمندان بومي و قانون گذاران از طرف مجريان و حاميان طرح هاي نيشكر چيست و مي تواند چه عواقب و پيامدهايي منفي در تضمين سلامت مردم خوزستان داشته باشد؟ و سوالات متعدد ديگر كه هر كدام شامل ابهامات پيچيده و گسترده اي مي شود كه سلامت مردم خوزستان به عنوان بخشي از بالاترين سرمايه ملي را به مخاطره مي اندازد و اين همان نتيجه اي است به طور يقين و بدون شك با مصالح ملي مغاير است.

 اگرچه هيچ وقت نبايد فراموش نمود كه به طور يقين ملاحظات انساني و سلامت مردم از ملاحضات اقتصادي بالاتر است.

تبعات زيست محيطي نيشكر در خوزستان

۳۵۴ بازديد

تبعات زيست محيطي نيشكر در خوزستان

دكتر حديده معبودي

( دكتر حديده معبودي متخصص محيط زيست و عضو هيآت علمي دانشگاه آزاد اسلامي مي باشد)

با توجه به اينكه هر زمان بخواهيم از مضرات و معايب كشت و صنعت هاي نيشكر بنويسيم، ذي نفعان و صاحبان كشت و صنعت ها ادعاي صرف در خصوص مزايا و اشتغال آن را مي نمايند، اما در اين مجال از منظري ديگر به بررسي تأثيرات اين كشت و صنعت ها مي پردازيم.

 از نظر فيزيولوژي زيستي گياه نيشكر گياهي نيمه حساس به شوري است، لذا در كشت و صنعت هاي جنوب اهواز  وجود شوري بالاي خاك اين مناطق باعث كاهش رشد و افزايش هزينه هاي رشد گياه در جهت دور كردن عوامل شوري خاك شده است.

بررسي هاي زيست محيطي اين گياه نشان داده است براي كاهش شوري تا حد آستانه تحمل اين گياه (يعني حدي كه بالاي آن مقدار شوري سبب نتيجه منفي در رشد و توليد مي شود كه برابر 7/1 دسي زيمنس بر متر) از مقدار بالايي از آب رودخانه كارون در حدود 5/2 برابر ساير كشت ها (مانند گندم و ذرت) با توجه به تعداد راند هاي آبياري استفاده مي گردد و اين خود با وجود مشكل كم آبي در منطقه و حتي كشور يك معضل بزرگ براي كاهش توليد به علت كم شدن سهم آب آبياري براي محصولاتي استراتژيك مانند گندم و حتي برنج در مقايسه با شكر مي باشد.

در كنار مصرف بالاي آب آبياري اين گياه، مقدار املاح طبيعي رودخانه كارون كه بين 4-2 ds/m مي باشد و نيز شرايط اكولوژيك و ميكروكليماتولوژي خاك كه شوري بين 4-3 ds/mپس از بهترين شرايط زهكشي در اطراف ريشه گياه آشكار مي كند، حتي در صورت سلامت تمام لترالها و كانالهاي زهكشي و آبياري با حداكثر بهره وري از روش آبياري و انجام زهكشي باز هم نمي توان به شرايط مطلوب خاك (كاهش شوري) دست يافت و همواره اين شرايط باعث كاهش محصول در كشت و صنعت ها مي شود

در اين موضوع علت علمي و منطقي وجود دارد كه تمام سيستم هاي آبياري و زهكشي داراي يك كارايي و بهره وري معقول مي باشند، از جهت ديگر پس از توليد محصول با وجود افت توليد به علت بالا رفتن شوري از حد آستانه تحمل گياه، معضل بعدي از نظر فيزيولوژي ورود مقادير زيادي املاح به درون بافت پارانشيمي و آوندي گياه است كه اين املاح و شوري استحصال شكر را با هزينه بالا و هدر رفت توليد همراه مينمايد. چرا كه بدنبال آن عصاره استحصالي از نيشكر داراي درصد بالايي از املاح (عدد بريكس) شده و جدا سازي ساكارز از اين شربت پر هزينه است و مثال ملموس آن مثل جدا نمودن شكر از يك ليوان شربت كه داراي يك قاشق نمك مي باشد.

 از طرف ديگر آب زهكش (كه حجم كمي هم ندارد!) بعلت دارا بودن ميزان بالاي املاح و شوري (20-12 ds/m ) براي هيچ گياه و توليدات زراعي ديگر مناسب نيست و اين آب شور موجودات محدودي توانايي رشد را در آن دارند.

 لذا كشت نيشكر در استان خوزستان با توجه به خصوصيات خاك منطقه سبب مصرف بالاي آب شده و هزينه توليد را بالا مي برد. و با كشت گياهي كه تحمل بالاتري به شوري دارد مي توان حجم كمتري آب مصرف نمود و هزينه كمتري براي توليد صرف نمود در ضمن وجود صنايع جانبي كه از اظهارات ديگر در كشت نيشكر است مي تواند در كشت هاي ديگر چون ذرت وكلزا وجود داشته باشد.

پيامدهاي زيست محيطي زيانبار و لزوم تغيير در الگوي كشت نيشكر

۳۳۶ بازديد

پيامدهاي زيست محيطي زيانبار و لزوم تغيير در الگوي كشت نيشكر

 

دكتر جاسم مرمضي

 

(دكتر جاسم غفله مرمضي، عضو هيئت علمي وزارت جهاد كشاورزي و رئيس پژوهشكده آبزي پروري جنوب كشور مي باشد كه از او به عنوان متخصص و صاحبنظر معتمد در امور زيست محيطي استان خوزستان ياد مي شود.)

 

شكي نيست كه كشور به شكر نياز دارد و براي مصارف گوناگون آن در كشور مي بايست آن را تهيه نمود. ولي آيا نمي شد اين مقدار شكري كه از طريق طرح نيشكر شمال و جنوب اهواز تهيه مي شود، از طريق كشت جايگزين كم هزينه تر و با تبعات زيست محيطي كمتر نظير چغندر قند، تامين نمود؟ ‍‍و اگر به هر دليل جواب منفي است، آيا نمي شد همانند محصولات استراتژيك وارداتي با اهميت تر ديگر نظير گندم، ذرت و ... از طريق واردات تامين نمود؟ اين سؤالات بدين جهت مطرح مي شوند كه امروز كاملاً روش گرديده كه اجراي طرح نيشكر در اهواز هزينه هاي سنگين زيست محيطي و اقتصادي بر مردم استان به صورت خاص و بر كشور به صورت عام تحميل مي نمايد كه ابعاد آنها بسيار گسترده و در حد فاجعه به حساب مي آيند.

 

بعضي از اين تبعات به شرح زيرند :

1- مصرف آب شيرين فراوان در مقايسه با كشت هاي استراتژيك فصلي:  اين طرح سالانه بيش از 2 ميليارد متر مكعب مصرف مي نمايدكه خود مصرف اين مقدار آب از پايين دست كارون داراي پيامدهاي زير است :

  • عدم باقي ماندن آب در پايين دست حوضه ي كارون براي مصارف ديگر محصولات كشاورزي و صنعتي مهم.
  • نامناسب كردن آب باقي مانده جهت مصارف شرب و كشاورزي براي شهر هاي خرمشهر و آبادان و نيز براي محصولات مهمي همچون نخيلات.
  • شور كردن آب پايين دست و نامناسب كردن آب براي آبزيان مهاجر رودخانه هاي مهم نظير صبور. اين پديده بدون شك نابودي ذخاير اين گونه آبزيان با ارزش را تشديد نموده است(توضيح).
  • با شور شدن آب ورودي به دريا و بالا رفتن نسبت فاضلاب و پساب در آن، تعادل اكواژريك منطقه ي حساس مصبي و خوريات مجاور آن را به هم زده و ذخاير آبزيان دريا را در معرض خطر نابودي قرار داده است. وارد شدن خسارت به ذخاير آبزيان مهاجر رودخانه اي و دريا به دلايل فوق اقتصاد خيل عظيم جامعة صيادي استان را مختل خواهد نمود.

 

2-توليد پساب زياد: متاسفانه بخش مهمي از آب شيرين مصرف شده توسط نيشكر به پساب تبديل شده كه اينك به يك معضل زيست محيطي جدي در جنوب استان تبديل شده است. اين پساب شور و حامل انواع املاح و سموم به هر اكوسيستمي هدايت شود توازن آن را بهم زده و آن را در معرض خطر قرار خواهد داد.

در صورت هدايت به تالاب آن را نابود خواهد كرد در حال حاظر بخشي از آن به تالاب شادگان هدايت مي شود كه متاسفانه توازن اكولو‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژيك آن را بهم زده و ماهيت آن را به كلي تغيير داده است اين امر موجب گرديد كه توان توليد آبزيان در اين تالاب مهم  به شدت كاهش يافته  و آبزيان مهاجم ديگري نظير تيلاپيا زيلي در آن غالب شود. در حاليكه بر اساس تحقيقات صورت گرفته بيش از 15 هزار تن ماهي مرغوب توليد مي كرده كه هزاران صياد محلي از اين طريق ارتزاق مي كردند. ضمن آن كه پوشش گياهي و جمعيت پلانكتوني آن به كلي در حال تغيير مي باشد.

هدايت آن به كارون علاوه بر تشديد فجايع زيست محيطي تشريح شده موجب مشكلات زيادي براي آب شرب مردم شهرهاي پايين دست و فعاليتهاي اقتصادي و كشاورزي منطقه مخصوصا نخيلات مي شود.

 

ملاحظه مي شود پساب اين طرح عظيم با اين حجم و با اين آثار مخرب سرنوشت نامعلومي دارد كه بالآخره به كجا بايد تخليه شود؟ ظاهرا فقط يك راه حل براي حل اين مشكل متصور باشد و آن اينكه بعد از پالايش و نمك زدايي، جهت جبران حق آبه تالاب هاي شادگان و هور العظيم به اين دو تالاب هدايت شود كه بالطبع اين امر مستلزم هزينة گزاف جهت مطالعه و ايجاد سامانه هاي مناسب پالايش است كه با توجه به وضعيت اعتبارات دولتي قاعدتاً اين امر مي بايست از محل اعتبارات و در آمدهاي خود طرح نيشكر تامين شود كه اين امر به دليل وضعيت اقتصادي خود طرح تحقق آن بسيار دور از ذهن خواهد بود.

3-توليد مقدار معتنابهي دود و خاكستر احتمالا توام با سم و نيز انتشار بوهاي نامطبوع ناشي از واحدهاي صنعتي نظير الكل و غيره كه سلامتي مردم شهرهاي مجاور به ويژه كلان شهر اهواز را در معرض خطر جدي قرار داده است و واقعا مردم ساكن اين شهرها از اين وضعيت به ستوه آمده اند.

 

استان خوزستان و مردم شريف و نجيب آن از دهه هاي اخير در چنبره تبعات زيست محيطي طرح هاي ملي بزرگ گرفتار آمده اند. ريزگرد، دود و بوي نامطبوع ، از بين رفتن تالابها، از بين رفتن ذخاير آبزيان رودخانه، تالاب و دريا تشديد آلودگي در سواحل و دريا، تبديل رودخانه هاي بزرگ استان به فاضلاب و پساب و ... . اگر چه اين فجايع زيست محيطي در نتيجه اجراي طرح هاي ملي عظيم نظير سد سازي، نفت پتروشيمي، نيشكر و.... به وقوع پيوسته اند، اما نهايتا عمده آنها ريشه در يك موضوع مهم دارند و آن  كاهش شديد"آب هاي داخلي استان" است.

 

كنترل آب توسط سدها، جابجايي بين حوضه اي آن،  و يا مصرف كردن نامناسب  آن در طرح هايي مثل نيشكر باعث گرديد هم رودخانه ها شور شده و به فاضلاب تبديل شوند، هم تالاب ها خشك و يا در معرض نابودي قرار گيرند و هم پساب سرگردان فراوان توليد شود و مشكلات و پيامدهاي منفي ديگر . بدون شك يكي از مسببان و عاملان اين فجايع بزرگ طرح نيشكر جنوب و شمال اهواز مي باشد.

 

از جمله تحولات ناگوار زيست محيطي بسيار مهم كه در سالهاي اخير در استان به وقوع پيوست تخريب عمده تالاب ها و نابودي كامل بعضي از آنهاست. اين اتفاقات تلخ عمدتاً به دليل كاهش آب ورودي و يا اصطلاحاً حق آبة تالاب ها و قطع كامل آن درپي اجراي پروژه هاي وسيع سدسازي و كنترل سيلاب ها، جابه جايي بين حوزه اي آب و البته پديده خشكسالي به وقوع پيوسته است. متاسفانه بعضي از تالاب ها نظير تالاب هاي ميانگران و آهودشت و نيز تالابهاي فصلي شرق استان به دليل اين اتفاقات به كلي خشك شده و بعضي ديگر مانند تالاب هاي مهم و بين المللي شادگان و هور العظيم مراحل احتضار خود را سپري مي كنند. بعضي از قابليت ها و ظرفيت هاي اين سامانه هاي زيست محيطي فوق العاده مهم به قرار زير است:

- در نقش يك فيلتر طبيعي عظيم مانع از بروز ريزگرد شده و با رهاسازي رطوبت مورد نياز در هوا، حرارت طاقت فرساي دشت خوزستان را تعديل نموده و آن را قابل تحمل مي سازد .

- در طي قرون و اعصار حيات خود سالانه دهها هزار تن ماهي با كيفيت بدون صرف هيچ گونه هزينه اي مجاناً در اختيار مردم قرار    مي دهند.

- از انواع پوشش گياهي آنها دهها هزار راس دام را سخاوتمندانه و بدون صرف هر گونه هزينه اي تعليف  نموده واين زيربخش مهم اقتصادي را در بهترين وجه رونق مي بخشد.

- اين ظرفيت را دارند كه دهها هزار شغل پايدار و بدون نياز به هر گونه سرماية اوليه از طرف دولت يا بخش خصوصي از طريق صيد آبزيان، دامداري، كشاورزي، حصيربافي، صنايع دستي ، صنعت توريسم، شكار پرندگان و.... تامين نمايند و در عين حال اين ظرفيت را دارند تا ميليون ها تن مواد اوليه براي رونق بخشيدن به صنايع چوب ، كاغذ، غذاي دام،  و....به صورت مجاني فراهم كنند.

 

به يقين مي توان گفت كه خيرات و بركات تالاب ها بي شمار بوده و در عين حال كه بدون صرف هيچ گونه هزينه استحصال مي شوند، نه تنها كوچكترين مزاحمتي براي محيط زيست و زندگي مردم در پي ندارند بلكه خود وجود آنها و پايداريشان حيات بخش بوده و زندگي جوامع بشري را بهبود و اقتصاد و سلامت آنها را  رونق مي بخشند. به واقع اين سامانه هاي عظيم زيستي منحصر به فرد از مصاديق نعمت هاي بزرگ خداوند هستند كه براي بقا و پايداريشان تنها و تنها آب لازم دارند و لاغير. نه براي احداثشان طرح و اعتبار لازم دارند و نه براي حفاظتشان. براي استمرار بقا و حيات خود  فقط تنها تامين حق آبه طبيعيشان كه طي هزاران سال حياتشان از آن بهره مي جستند را لازم دارند كه متاسفانه آز و طمع و ندانم كاري ما انسان ها باعث شد اين حق طبيعي از آنها دريغ شده تا به اين وضع تاسف بار دچار شوند.

 

بر اساس بعضي بر آوردها، درآمدي كه از هر هكتار تالاب  از طريق  بهرهبرداري اصولي از ذخاير آبي و گياهي، جهانگردي و پژوهشي و ... استحصال مي شود  14 هزار دلار در سال مي باشد در حالي كه اين ميزان در بهرهبرداري از بهترين عرصههاي جنگلي 2 هزار دلار و از زمينهاي زراعي 200 تا 300 دلار بر آوردشده است. از يك هكتار كشت نيشكر در يك سال چه ميزان در آمد حاصل مي شود و به چه قيمتي؟

 

آيا بهتر نبود بجاي مصرف ميلياردها متر مكعب آب براي صنعت مخرب و زيانكار نيشكر اين آب صرف احياي اين سرمايه هاي با ارزش ملي و بين المللي يعني دو تالاب شادگان و هور العظيم مي شد؟ به جرات مي توان گفت چنين اقدامي هم بلحاظ اقتصادي و هم از نظر زيست محيطي بسيار به صرفه تر خواهد بود.

 

و سوال آخر آنكه حال كه زيانبار بودن طرح نيشكر در استان بر همگان روشن شده است آيا به مصداق "جلوي ضرر هر وقت بگيري سود است" نمي شود تدبيري اتخاذ نمود و براي جلوگيري از اين همه اتلاف آب و سرمايه و تبعات مصيبت بار زيست محيطي مترتب برآن برنامه اي به منظور تغيير الگوي كشت در آن و لو به صورت تدريجي تهيه و اجرا نمود؟

ابعاد پيچيده اختلاس هاي زيست محيطي خوزستان/كدام مختلس محاكمه قضائي شد؟

۳۶۸ بازديد

ابعاد پيچيده اختلاس هاي زيست محيطي خوزستان/كدام مختلس محاكمه قضائي شد؟

دكتر سيدحسين فاضلي

چندي روزي است كه از ابلاغ سياست هاي كلي محيط زيست  مقام معظم رهبري به روساي قوا در اجراي بند يك اصل 110 قانون اساسي مي گذرد. سياست هايي كه مي توان از آن به عنوان جشن حفاظت محيط زيست خوزستان ياد نمود زيرا كه تامل و تعقل در سياست هاي ابلاغي مذكور حقايق غير قابل انكار را بيان مي نمايد. به عنوان نمونه، به ما مي گويد كه "پيشگيري و ممانعت از انتشار انواع آلودگي‌هاي غير مجاز و جرم‌ انگاري تخريب محيط زيست و مجازات مؤثر و بازدارنده آلوده كنندگان و تخريب كنندگان محيط زيست و الزام آنان به جبران خسارت" مذكور در سياست هاي ابلاغي رهبري در روند فعاليت هاي تخريبي زيست محيطي خوزستان چه جايگاهي دارد؟

عدم توجه لازم به هشدرهاي مقام معظم رهبري(مانند هشدار اسفند 1393) درباره ضرورت حفاظت از محيط زيست محيط و ادامه و تدام به اختلاس هاي زيست محيط خوزستان، منجر به قهر و غضب طبيعت شده است و در چنين قهر و غضب طبيعت، مردم به عنوان پايين ترين لايه متضرر شده اند.

لذا سياست هاي كلي محيط زيست  ابلاغي به روساي قوا توسط مقام معظم رهبري خط قرمزي به مخرب هاي محيط زيست خوزستان براي هر نوع تخريب محيط زيستي است و به عنوان زنگ هشداري جدي براي جلوگيري از هر نوع اختلاس زيست محيطي خوزستان است كه نه وجه قانوني و  نه وجه شرعي دارد.

آوارگي هاي زيست محيطي خوزستان از رودخانه كارون و تالاب هاي هورالعظيم و شادگان گرفته تا بيمارستان شفاء(بيمارستان فوق تخصصي سرطان در اهواز) هر روز ابعاد پيچيده و گسترده به خود مي گيرد و در كمال آرامش مخرب هاي محيط زيست خوزستان، هر روز ورقه جديدي از دفتر مخاطرات را براي مردم خوزستان ورق مي زند. يك روز ورقه ريزگردها ورق زده مي شود، روز بعد ورقه باران هاي اسيدي، روز ديگر ورقه باران هاي خاكستري، روز بعدي ورقه شوري،  و الي نا كجا آباد ورقه هاي ديگر.

ورقه هاي دفتر مخاطرات زندگي مردم  خوزستان خواندني است، اگرچه براي مردم خوزستان و هركسي كه به وجود فلسفه و ارزش انسان احترام مي گذارد خواندن اين دفتر دردناك است زيرا كه خط هاي ورقه هاي اين دفتر در جاهايي مانند بيمارستان ها و در بين آه هاي دردناك مردمي نوشته شده است كه ادعاء مي شود بخشي از بالاترين سرمايه ملي هستند.

افزايش وحشتناك بيماري سرطان به دليل عوامل محيطي و عدم توانايي بيماران در پرداختن هزينه درمان و ترجيح اجباري قبرستان(آرامستان!!!) بر زندگي، نمونه كوچكي از اين دفتر مخاطرات زندگي مردم خوزستان است.

اگرچه متاسفانه خواندن اين دفتر براي مردم خوزستان از ناچاري، عادت شده است ولي ورق زدن آن براي مخرب هاي محيط زيست خوزستان شايد تفريحي غير قابل انكار شده است و اگر غير از اين بود مخرب هاي محيط زيست بازبيني لازم را در آفرينش اين دفتر انجام مي دادند.

به راستي مختلس هاي زيست محيطي در كدام دادگاه قضائي محاكمه شدند؟ براي طراحان ورقه هاي دفتر مخاطرات زندگي مردم خوزستان تا حالا چه حكم هاي قضائي صادر شده است؟ گناه مردم خوزستان در آفرينش چنين دفتري چيست؟ چرا از بهانه اعتلاي كشور براي آفرينش چنين دفتري استفاده شده است؟ چرا فقط از طرف سودجويان و قانون شكنان، مخالفت با آفرينش چنين دفتري مخالفت با اعتلاي كشور تلقي مي شود؟ و ديگر سوالات كه علل آنها باعث شده است قهر و غضب طبيعت بيش از پيش مردم خوزستان را بگيرد و با كلماتي مانند "ريزگردها"، "باران هاي اسيدي"، "باران هاي خاكستري" و "شوري آب" با آنها سخن گويد و هشدار  دهد كه تا چه وقت قرار است مخرب هاي محيط زيست خوزستان به تخريب زيست محيطي ادامه دهند.

اگرچه حرص غير قابل كنترل مخرب هاي محيط زيست خوزستان هم راستاء با بي توجهي به اهميت " فلسفه و ارزش انسان" در خوزستان باعث شده است همچنان اختلاس هاي زيست محيطي ادامه يابد و از هيچ نوع اختلاس زيست محيطي كوتاهي نشود و آنچه به عنوان معيار مهم تلقي شود "پول است و پول است و پول". آخر توليد و درآمدزائي براي يك مخرب محيط زيست به چه قيمتي؟ آخر فلسفه و ارزش حفاظت از مردم به عنوان بالاترين سرمايه ملي كشور چه مي شود؟

هيچ وقت يادمان نرود كه طبيعت ايران حق طبيعي مردم ايران است و تخريب در بي اطلاعي مردم و گاهاً بدون هيچ توجيه اقتصادي يا حتي با ضررهاي اقتصادي عظيم به كشور و به مخاطره انداختن زندگي مردم فراتر از اختلاس هاي مالي ميليادري صورت گرفته شده است و اين در حالي صورت مي گيرد كه هيچ متهم براي اختلاس هاي زيست محيطي در محاكم قضائي  محاكمه نشده است تا درس عبرتي براي ديگر مختلس هاي زيست محيطي باشد  و گاهي حاضر به ارائه گزارش كامل و جامع نه از خود اختلاس هاي زيست محيطي مي شود و نه از حقايق تبعات چنين اختلاس هايي.

تجارب تلخ غير قابل انكار مانند نابودي تالاب هورالعظيم، ارمغان هاي دردناكي مانند ريزگردها و باران هاي اسيدي، درگيري هاي زندگي مردم مانند بيماري ها نتيجه اختلاس هاي زيست محيطي مخرب هاي محيط زيست هستند كه عليرغم همه تاكيد و هشدارهاي مقام معظم رهبري، هيچ كسي براي اينگونه اختلاس هاي زيست محيطي محاكمه قضائي نشد و جالبتر همچنان ابعاد اختلاس هاي زيست محيطي در روز روشن در حال انجام و توسعه هستند كه با توجه به بروكراسي اداري موجود، مردم خوزستان چشم به الطاف رهبري براي جلوگيري از ادامه اختلاس هاي زيست محيطي دارند.

در آخر، آنچه كه امروز مقوله حاكم در اختلاس هاي زيست محيطي مخرب هاي محيط زيست خوزستان بوده است، اتهامات اختلاس زيست محيطي توسط مخرب هاي محيط زيست به همديگر بجاي پذيرفتن فرهنگ "اشتباه پذيري" است. اگرچه اين اين نوع اتهامات به عنوان نوعي ترفند موفق و كارآمد براي "وقت كشي جهت رسيدگي به هر نوع شكايت به خودشان" و "جهت دادن به افكار عمومي" است و تنها محيط زيست خوزستان را بيشتر نابود مي كند، حجم ورقه هاي فلاكت و مخاطرات  زندگي را بيشتر و زمينه را براي اختلاس هاي زيست محيطي بيشتري مناسب و مهيا مي نمايد.

ابهامات فاجعه بي توجهي به متخصصان بومي در طرح هاي نيشكر خوزستان

۲۴۴ بازديد

ابهامات فاجعه بي توجهي به متخصصان بومي در طرح هاي نيشكر خوزستان

دكتر سيدحسين فاضلي

 آنچه باعث شده است تا اين يادداشت مدون گردد اين است كه اندكي تامل و تعقل نشان مي دهد كه عدم استفاده و  اعتقاد به استفاده حتمي از دانشمندان و مراكز علمي بومي خوزستان به صورت پايه اي و بنيادي در طرح هاي نيشكر، بار ديگر در مقوله مطالعات علاج بخشي سد گتوند تكرار شد. حال با توجه به مواردي مانند حضور نماينده شركت نيشكر در مطالعات سد گتوند به نمايندگي از خانه كشاورز، حتي سازمان جهادكشاورزي خوزستان و خود شركت نيشكر و پيگري هاي مكرر شركت مذكور در مقوله سد گتوند، اين سوال پيش مي آيد كه آيا بين مجريان طرح هاي نيشكر و حذف دانشگاه شهيد چمران از مطالعات سد گتوند رابطه اي وجود دارد؟ اگرچه تصميم گيري با مركز دولتي مورد تاييد بوده است ولي چرا قطب آب ايران كه اشراف جامع به سد گتوند داشت از مطالعات آن كنار گذاشته شد، نياز به شفاف سازي دارد.

آنچه امروز مي تواند ملاكي مناسب براي تفاوت مابين جهان اول و جهان سوم باشد، توجه يا عدم توجه به پژوهش و يافته هاي دانشمندان و متخصصان در زمينه هاي علمي است به طوري كه تنديس ساختن از دانشمندان از ويژگي هاي جهان اول و نشنيدن و بي توجهي به دانشمندان مي تواند از ويژگي هاي جهان سوم باشد.

در مورد ايران نيز، آنچه ايران را امروزه بر ايران چند ساله پيش برتري داده است تاكيد و توجه خاص مقام معظم رهبري در زمينه توجه به توليد علم، دانش و تكنولوژي در كشور بوده است و اين يعني نشان از اهميت مقام معظم رهبري به آميزه هاي ديني  مانند "آيا كسانى كه مى‏دانند و كسانى كه نمى‏دانند يكسانند(سوره الزمر، آيه نهم)" دارد.

اگرچه مقوله توجه به دانشمندان و متخصصان جهت پيشرفت كشور، كلام جديد يا كشفي نيست و جزء امور بديهي جامعه حساب مي شود ولي در عمل تفاوت زيادي را ما بين يافته هاي علمي دانشمندان و بخش هاي مختلف مانند صنعت مي توان يافت.

تكرار و مكرر گفتن مطالب و باز كردن ادعاهاي كشت و صنعت نيشكر در خوزستان در حوصله اين مطلب نيست. ولي آنچه مهم است اين است كه عليرغم عدم استفاده از متخصصان بومي خوزستان مانند متخصصان حوزه آب در امور پايه اي و بنيادي نيشكر (با وجود اشراف جامع آنها به جلگه خوزستان و حتي برتري تخصصي آنها نسبت به متخصصان غير بومي)، پيگري ها، ارائه مستندات، پيش بيني ها و هشدارهاي علمي دانشمنداني مانند پرفسور صدقي، پرفسور كاشاني و پرفسور الماسي در گذشته مورد توجه بخش مديريت و  اجرائي نيشكر در خوزستان قرار نگرفت.  

حال با گذشت زمان، هشدارها و پيش بيني هاي بيش از دو دهه پيش دانشمندان بومي خوزستان درباره ابعاد گسترده و پيچيده تبعات و پيامدها منفي و چالش هاي مختلف كشت و صنعت ها نيشكر در خوزستان به حقيقتي غير قابل انكار در حال تبديل شدن است كه متاسفانه به جاي حل معضل هاي موجود نيشكر، شركت نيشكر به دنبال بحث هاي انحرافي مانند بررسي و اتهامات ديگر شركت هاي مخرب محيط زيست خوزستان است.

سطح بيني و استدلال هاي كاملاً غير علمي شركت نيشكر به وضعيت نيشكر، امري بديهي است. به عنوان نمونه، شركت نيشكر بر اين استدلال است كه به اين دليل كه يك زماني چون جلگه خوزستان مكاني مناسب براي روئيدن نيشكر بوده است، لذا در حال حاضر نيز جلگه خوزستان، مكان مناسب براي كاشت نيشكر است(اگرچه زمانيكه كه شركت نيشكر از آن ياد مي كند، هيچ وقت اجداد ما از اجداد خودشان نشنيده اند و در صورت صحت، در حد يك ورقه تاريخي از آن ياد مي شود).

 اولاً بلفرض، نيشكر هم در گذشته خيلي خيلي دور در خوزستان بوده است، شواهد عيني و علمي نشان مي دهد كه شرايط محيط زيست جلگه خوزستان در آن زماني كه فقط تاريخ از آن ياد مي كند با شرايط محيط زيستي خوزستان امروزي به طور يقين كاملاً متفاوت است و در حال حاضر به اعتقاد دانشمندان عديده بومي مشرف كامل به مقوله آب خوزستان، نياز آبي نيشكر با پتانسيل هاي آبي منطقه همخواني ندارد يا اينكه طبق يافته هاي علمي دانشمندان، محيط زيست خوزستان امروزي توانايي مواجه با فجايع زيست محيطي نيشكر را ندارد و به طور يقين هيچ وقت در مورد زمان مورد ادعا شركت نيشكر اين مقدار امروزي نيشكر در خوزستان كاشته نشده بود و اينقدر زهاب ارمغان براي جلگه خوزستان نداشت(اگرچه طبق پايگاه هاي رسمي اطلاع رساني كشور، درباره واژه "خوزستان"، معاني و تعابير فراواني وجود دارد و توافق جامع درباره ريشه تاريخي كلمه "خوزستان از شكر يا نيشكر گرفته شده" وجود ندارد و استناد به كلمه اي كه توافق جامعي درباره آن وجود ندارد باعث مي شود از هر مطلب علمي كه فقط به آن ارجاع شود از اعتبار علمي مطلب مذكو كاسته شود و خود به خود به كل مطلب خدشه وارد شود. رويه اي كه شركت نيشكر به عنوان مطلب علمي براي دفاع از انتقاد متخصصين از آن استفاده مي نمايد).

اگرچه موارد متعدد غير علمي و كارشناسي ديگري وجود دارد كه شركت نيشكر از آنها به عنوان افتخار و توجهي براي روبرو شدن با انتقادها و هشدارهاي علمي و كارشناسي استفاده مي نمايد زيرا متاسفانه شركت نيشكر برا اين باور است كه "با حلوا حلوا گفتن دهان شيرين مي شود" و منطقي كه براي توجيه عملكرد غير كارشناسي شركت نيشكر استفاده مي شود. يا اينكه با باور "با حلوا حلوا گفتن دهان شيرين مي شود" نيز براي سخن از صد پتاسيل نيشكر كه در حد يك تخيل فكري است و به حقيقت تبديل نشده است  به عنوان حقيقتي بالفعل صحبت مي نمايد.

دانشمندان و متخصصان متعددي در زمينه تبعات و پيامدهاي منفي و خطرناك طرح هاي غير كارشناسي نيشكر در خوزستان هشدار داده بودند. به عنوان نمونه، پرفسور صدقي بعنوان بنيان گذار قطب آب ايران داراي بيش از چهار دهه سابقه پژوهش و تحقيق در مقوله تخصصي آب است. با توجه به مقوله آب، ايشان اعتقاد دارد طرح هاي نيشكر با توجه به ابعاد تبعات و پيامدهاي منفي، محيط زيست خوزستان را به طرف نابودي كشانده است. اگرچه اين دانشمند ابعاد تخريبي نيشكر در جلگه خوزستان را فراتر از آنچه اعلام مي شود مي داند و بر اين اعتقاد است كه نيشكر در حال حاضر مخرب جلگه خوزستان بوده است.

در بخش اقتصادي، به عنوان نمونه ديگر، پرفسور بهتاش با سابقه حدود چهار دهه در پژوهش و تحقيق در زمينه اقتصاد كشاورزي، اعتقاد دارد كه فعاليت كشت و صنعت هاي نيشكر موجود در خوزستان نه صرفه اقتصادي دارند و نه توانسته اند بر خلاف آنچه اهداف اعلام شده نيشكر در زمينه اشتغال زائي و جذب متخصصان بومي خوزستان قدم بردارند. اگرچه ظاهراً سعي نموده اند رويه عملكرد خود چند ساله اخير تغيير جهت دهند. اما هرچه كه هست، عملكرد كشت و صنعت ها در خوزستان، عملكرد غير كارشناسي است. حتي فراتر از آن، كشت و صنعت ها نتوانسته اند با آنچه كه در بخش صنايع جانبي در چند دهه پيش ادعا مي كردند برسند.

در اين راستاء پيشنهاد مي شود كه كشت و صنعت هاي نيشكر جهت طرح هاي نيشكر از دانشمنداني استفاده نمائيد كه در حوزه هاي مختلف، صاحب نظران به نام باشند و با توجه به مزيت آشنايي جامع تر دانشمندان بومي خوزستان نسبت به همه دانشمندان غير بومي و حتي برتري پيشينه علمي آنها نسبت به خيلي از متخصصان ديگر، از دانشمندان بومي خوزستان استفاده نمايند. اگرچه پيشنهادي كه كشت و صنعت هاي نيشكر حاضر به انجام آن نبودند مگر اينكه به دلايل ناشناخته، جديداً به دنبال پيشنهاد انجام طرح هاي كوچك تحقيقي به اساتيد دانشگاه هاي خوزستان آمدند. يا همايش ملي آتي فن آوران نيشكر كه فراخوان مقاله علمي دارد در صورتي انجام مي گيرد كه طبق اعلام پايگاه رسمي همايش،  از مشاركت علمي هيچ دانشگاهي استفاده نگرديده است و بخش علمي همايش در هاله اي از ابهام و فقط متكي به كشت و صنعت هاي نيشكر و صنايع جانبي بوده است. اگر چه جالبتر به دلايل احتمالي متفاوت مانند استفاده از اعتبار و معروفيت دانشگاهي، صيانت علمي دانشگاهي و دلايل ديگر، همايش در دانشگاه شهيد چمران اهواز برگزار مي شود.

هجمه تخريب زيست محيطي به خوزستان

۳۴۰ بازديد

هجمه تخريب زيست محيطي به خوزستان

دكتر سيدحسين فاضلي

عمده مردم خوزستان حتي در طول هشت سال جنگ و آورگي از جلگه خوزستان يا مهاجرت ننمودند يا اينكه بعد از مهاجرت، به خوزستان برگشتند و عليرغم همه تبعات منفي و خطرناك زيست محيطي، اجتماعي و اقتصادي جنگ در خوزستان، اميد به زندگي در خوزستان را از دست ندادند ولي نمي دانستند قرار است تا هجمه تخريبي چهار وزارتخانه، محيط زيست خوزستان را به كام نابودي بكشاند و زندگي مردم را به عنوان بخشي از بالاترين سرمايه ملي به مخاطره بياندازد. به طوري كه امروزه افراد زيادي را در خوزستان مي بينيند كه علاقه به مهاجرت از جلگه خوزستان دارند زيرا آنها بر اين باور و اعتقاد هستند كه ديگر جلگه خوزستان براي زندگي مناسب نيست و براي حفظ سلامتي بايد از جلگه خوزستان مهاجرت نمود. زيرا آنها اين تجربه را كسب نموده اند كه روزهاي يك سال زندگي مردم با دغدغه هاي زيست محيطي همراه است. يك روز دغدغه ريزگردها، روز ديگر دغدغه باران هاي اسيدي يا مسمومي، روز ديگر باران خاكستر نيشكر، روز بعد انتقال آب كارون و كاهش كميت و كيفيت آب، و دغدغه هاي ديگر كه همگي تبعات و پيامدهاي منفي متنوع خود را دارند و ظاهراً قرار نيست قطعنامه صلح زيست محيطي و پاياني براي اين هجمه زيست محيطي خوزستان عملي شود.

اما متاسفانه هجمه تخريبي استان خوزستان تحت نام  پروژه هاي ملي شروع شد كه بعد از چند سال مشهود شود ويژگي هاي "غير كارشناسي" و "بي توجهي به كيفيت زندگي مردم" از ويژگي هاي اين پروژه هاي است كه طراحي شده اند.

وزارت نيرو به عنوان اولين مخرب محيط زيست خوزستان با نگرش غير ملي، محيط زيست خوزستان را به كام مرگ كشانده است. اگرچه نگرش غير ملي اين وزارتخانه توسط نمايندگان مردم خوزستان در مجلس شوراي اسلامي اعلام شده بود، ولي حركت هاي كتماني خود را در قبال نابودي محيط زيست خوزستان انجام مي دهد كه در بازديد نمايندگان مجلس از طرح هاي انتقال آب اعلام شده بود.

به نام افتخارت وزارت نيرو، ارمغان هاي نابودي متعددي براي محيط زيست خوزستان رقم خورد. سدسازي از نمونه بارز تهديدهاي زيست محيطي خوزستان بوده است كه نمونه آن را در تراژدي اسفبار سد گتوند مي توان يافت كه از آن به عنوان افتخارات ملي وزارت نيرو ياد مي شد.

تبعات منفي اجتماعي و زيست محيطي عملكردهاي وزارت نيرو گريبانگير استان خوزستان شده بودكه نمونه بارز را مي توان در تاثير گذاري وزارت نيرو در خشك شدن تالاب هور العظيم و بروز و تشديد پديده ريزگردها يافت.

حال اين سوالات پيش مي آيند كه چرا وزرات نيرو با چنين عملكردهاي غير كارشناسي زمينه نابودي محيط زيست خوزستان را فراهم آورد؟ چرا وزارت نيرو هيچ وقت اقدام به جبران خسارت به مردم خوزستان نشد؟ نگرش وزرات نيرو در قبال مردم خوزستان و به مخاطره انداختن زندگي آنها مي تواند چه پيام و مفهومي داشته باشد؟ آيا عملكرد وزارت نيرو امنيت و صلح اجتماعي را به خطر نمي اندازد؟ و سوالات كه پاسخ آنها هيچ وقت به طور صريح از طرف وزارت نيرو اعلام نشده است تا زمينه نگرش را به عملكرد وزارت نيرو شفاف تر نمايد و از ابهامات موجود پرده بردارد.

وزارت نفت هم همگام با وزرات نيرو از آلودگي هوا گرفته تا ديگر چالش هاي اجتماعي  و زيست محيطي، زمينه را براي نابودي محيط زيست خوزستان فراهم نموده است. تالاب هور العظيم به عنوان سپهر براي ريزگردها هيچ وقت معامله وزرات نيرو را با خودش فراموش نمي نمايد يا پيشنهاد آلودگي نفتي به عنوان گزينه مهم علت باران هاي مسموم در سال 1394 نيز نمونه اي از تبعات اينگونه هجمه وزارت نيرو به محيط زيست خوزستان است.

وزارت جهادكشاورزي نيز با تكنولوژي به تاريخ سپرده شده زمينه را طور ديگر و در كنار دو وزراتخانه مخرب زيست محيط خوزستان مهيا نموده است. تكنولوژي كه از طرف بعضي از سازمان هاي ذيصلاح مورد انتقاد قرار مي گيرد. به هدر آب دادن و كمك به تشديد بحران آب و مشاركت در طرح هاي غير كارشناسي كه به عنوان مخرب زيست محيط خوزستان اعلام شده از طرف دانشگاهيان، از مهمترين نمونه هاي تخريب هاي زيست محيطي اين وزارتخانه در قبال محيط زيست خوزستان و مردم آن است.

آلودگي هاي صنايع در استان خوزستان از هيچ كسي پوشيده نيست. استاني صنعتي كه در آن صنايع متعددي از آب گرفته تا هوا، از هيچ نابودي محيط زيست خوزستان دريغ نموده اند و به نحو احسنت و ممكن زمينه نابودي محيط زيست خوزستان و به مخاطره انداختن زندگي مردم آن را فراهم نموده اند.

سازمان حفاظت محيط زيست در قبال انواع فعاليت هاي تخريبي زيست محيطي كه هجمه تخريبي به محيط زيست خوزستان و به مخاطره انداختن مردم استان است بايد يكي از اين گزينه ها را انتخاب نمايد و آن اينكه از اتفاق افتادن اينگونه پروژه ها(مانند سد گتوند) اظهار بي اطلاع نمايد كه اين گزينه از عقل به دور است يا اينكه اعلام نمايد كه خودش مجوز زيست محيطي براي اينگونه پروژه ها صادر نموده است. آنچه مهم است اين است كه هنوز سازمان حفاظت محيط زيست در برابر پروژه هاي مخرب زيست محيطي موضع صريح اتخاذ ننموده است زيرا كه به عنوان امين مردم در حفاظت از محيط زيست خوزستان گزارش رسمي ارائه ننموده است. به عنوان مثال، بعد از سه سال از اتفاق افتادن و درحال اتفاق افتادن باران هاي اسيدي و مسمومي، گزارش كاملي ارائه نداده است. اگرچه بسته حمايتي ريزگردها كه رياست سازمان حفاظت محيط زيست وعده آن را بعد از سال ها اتفاق افتادن ريزگردها به مردم قول داده بود فقط در حد يك شعار در ذهن مردم از آن ياد مي شود.

راستي چه كسي يا چه سازماني به عنوان متهم باران هاي اسيدي يا مسمومي خوزستان به دستگاه قضائي معرفي شد؟ راستي چرا بعد از گذشت چند سالي از باران هاي خطرناك پاييزي در خوزستان، چه گزارش علمي كاملي(به دور از فرضيات) از منابع آلاينده ها ارائه شده است؟ راستي به چه دليل باران خاكستري و بوي تعفن نيشكر بايد جزئي از فرهنگ زندگي مردم خوزستان حساب شود؟ و سوالات ديگر كه همگي ابهاماتي هستند كه به نوعي فلاكت براي محيط زيست خوزستان و مردم آن حساب مي شوند.

خلاصه حرف آخر، اين حق مردم خوزستان نيست كه بعد از هشت سال جنگ و آورگي، با هجمه هاي تخريبي چهار وزارتخانه مواجه شوند و هر روز با دغدغه اي روز خود را تمام نمايند. يك روز دغدغه ريزگردها، روز ديگر دغدغه باران هاي اسيدي يا مسمومي، روز ديگر باران خاكستر نيشكر، روز بعد انتقال آب كارون و كاهش كميت و كيفيت آب، و دغدغه هاي ديگر كه همگي تبعات و پيامدهاي منفي متنوع خود را دارند.

لذا اميد بر آن است و غير آن نيست كه مسئولين چهار وزارتخانه و سازمان حفاظت محيط زيست بر اين اعتقاد هستند كه فرهنگ انتقاد پذيري به عنوان يك آميزه ديني هميشه مورد توجه قرار گرفته است و بزرگان ديني از آن علتي براي رونق جامعه ياد نموده اند و حديث «كلكم راع و كلكم مسئول » (همه شما در مقابل عملكردتان مسوول هستيد؛ چه حاكم، چه مردم ) از پيامبر (ص)  نمونه اين آميزه ديني است.  امام راحل قدس‏سره نيز در عمل نشان مي‏دهند، كرامت و عزت نفس در اعتراف به اشتباه است و نه در اصرار بر آن است. به عنوان نمونه، امام راحل قدس‏سره مي فرمايند كه : "من امروز بعد از ده سال از پيروزي انقلاب اسلامي، همچون گذشته اعتراف مي‏كنم كه بعضي تصميمات اول انقلاب، در سپردن پست‏ها و امور مهمه‏ي كشور به گروهي كه عقيده‏ي خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي نداشته‏اند، اشتباهي بوده است كه تلخي آثار آن به راحتي از ميان نمي‏رود". مقام معظم رهبري نيز با فرمايشاتي مانند "مسوولان از انتقاد نه بترسند، نه خشمگين و نااميد شوند"، "مسوولان در شنيدن انتقادها سعه صدر داشته باشند"، "انتقادپذيري فرصتي براي اصلاح است، از انتقاد عصباني نشويد" هميشه موضع صريح خود را نسبت به نقد و انتقاد پذيري اعلام نموده اند. در دولت تدبير و اميد، رياست جمهوري نيز بر نقد و انتقاد پذيري تاكيد داشته اند. اگرچه نبايد فرموده مقام معظم رهبري را فراموش نمود كه "مسأله محيط زيست، مسأله اين دولت يا آن دولت، مسأله اين شخص يا آن شخص و مسأله اين جريان و يا آن جريان نيست، بلكه موضوعي كشوري و ملي است".

بنابراين اميد بر آن است تا دموكراسي تصميم گيري و سياست گذاري پژوهشي براي مديريت زيست محيطي استان خوزستان با قدرت بيش از پيش اعمال گردد و چهار وزاتخانه مذكور در نگرش و عملكرد خودشان تجديد نظر نمايند و نسبت به عملكرد گذشته خود چاره انديشه كنند.

ضرورت اجتناب ناپذير تغيير الگوي كشت نيشكر خوزستان

۳۷۹ بازديد

ضرورت اجتناب ناپذير تغيير الگوي كشت نيشكر خوزستان

دكتر مهدي اسدي لور

(دكتر مهدي اسدي لور عضوء هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي و متخصص در زمينه آبياري و زهكشي است)

 

اين روزها در حالي مسئولان نسبت به كمبود و احتمال جيره بندي آب در ده­ها شهر كشور هشدار مي­دهند و خواهان صرفه جويي شهروندان در مصرف آب شرب هستند كه متاسفانه بخش كشاورزي همچنان بيش از90  درصد آب استحصالي كشور را مي­بلعد. معضلي كه به اعتقاد كارشناسان كشاورزي تنها با تغيير الگوي كشت قابل حل است.

 

 در اين ميان تغيير الگوي كشت گياهان با نياز آبي بالا و جايگزيني گياهان سازگار با كم آبي در بسياري از اين مناطق در جهت كاهش ميزان برداشت آب امري ضروري است و مي­تواند بحران بي آبي را تا حدي كنترل نمايد و انتخاب الگوي كشت بهينه براساس نيازآبي كه در آن علاوه بر داشتن شرط حداكثر درآمد ممكن براي كشاورز به استفاده صحيح و اصولي از منابع نيز توجه شود ضروري است.

 

استان خوزستان اين روزها به خطرات مشكلات زيست محيطي پساب هاي نيشكر، همچنين آلايندگي اين محصول با سوزاندن در زمان برداشت و حتي بوي نامطبوع از كارخانه الكل سازي و در نهايت تغييرات جبران ناپذير كشت آن بر اكوسيستم آبي منطقه به دليل نياز آبي بالاي اين محصول مواجه است.

حدود 20 سال پيش توجهات به نيشكر در استان خوزستان آن قدر زياد مي شد كه نه كم كم بلكه يكباره كارخانه هاي فرآوري چغندرقند درخوزستان تعطيل و اين محصول بومي و بسيار سود ده كم كم به فراموشي سپرده مي شود. خداحافظي خانواده كشاورزي خوزستان از چغندر كه به جرات مي توان هم ازلحاظ بهره وري و هم از لحاظ زيست محيطي آن را در مقابل نيشكر قرار داد، سبب شد عده زيادي با ترك زمين ها و شغل كشاورزي به مركز استان كوچ كرده و عملا به شغل هاي كاذب روي آورند.

اراضي هفتگانه توسعه نيشكر با مساحتي بالغ بر 66300 هكتار و برداشت متوسط 31100 متر مكعب بر هكتار در سال در شرايط موجود (سال 1393)، سالانه بالغ بر 066/2 ميليارد متر مكعب از منايع آب سطحي رودخانه كارون برداشت مي نمايند.

با ادامه اين وضعيت و افزايش طرح هاي توسعه منابع آب در پايين دست رودخانه كارون، تامين منابع آب اراضي كشاورزي و شهري از نظر كمي و كيفي با مشكلات عديده اي مواجه خواهد شد. شايد مهمترين تبعات ناشي از كاهش آبدهي رودخانه كارون را مي توان افزايش شوري، كاهش كيفيت آب رودخانه كارون، پيشرفت آب دريا به سمت رودخانه و بازخوردهاي اجتماعي آن دانست. 

نياز آبي بالاي گياه نيشكر به دليل كشت اين گياه در ماه هاي گرم سال از اواسط مردادماه تا اواسط مهرماه باعث كاهش ميزان آبدهي رودخانه كارون شده است. يكي از مهمترين راهكارهاي حل اين مشكل تغيير الگوي كشت در اراضي موجود و كشت گياهان با نياز آبي كمتر خواهد بود.

از آنجايي كه تيپ پاييزه چغندر قند در خوزستان در فصل پاييز كشت و در اوايل فصل بهار برداشت مي شود به دليل تداوم بارش ها در اين فصل و نيز نياز پايين اين محصول در فصل پاييز به آب، كشت آن در خوزستان توجيه بسيار بالايي از نظر اقتصادي دارد. يكي ديگر از مزاياي اين نوع محصول اثر مثبت آن روي كشت هاي بعدي و تناوب توليد است.

متاسفانه در ساليان اخير كارخانه هاي قند به دلايل نامشخص و بيشتر مسايل غير فني و بي ارتباط به كشاورزي به مدت طولاني تعطيل شدند كه توقف كامل چغندر قند را در خوزستان به دنبال داشت.

ضريب استحصال در دو گياه نيشكر و چغندر قند نشان مي­دهد كه با توجه به بيشتر بودن ضريب استحصال شكر در چغندرقند نسبت به نيشكر، به طور متوسط به نسبت هر10  كيلوگرم گياه نيشكر 1 كيلوگرم شكر توليد مي­شود اين در حالي است كه همين مقدار شكر از 6 كيلوگرم چغندرقند بدست مي­آيد.

در مطالعاتي كه بر اساس همين ايده توسط تيم تحقيقاتي و با استفاده از به روز ترين مدل هاي منابع و مصارف (مدل WEAP) انجام شد، سعي گرديد با تغيير الگوي كشت از نيشكر به چغندر قند با نياز آبي سالانه 13500 متر مكعب بر هكتار به عنوان كشت جايگزين در چهار سناريو تغيير الگوي كشت شامل تغيير 25، 50، 75 و 100 درصدي مساحت اراضي توسعه از نيشكر به چغندر قند، تاثير آن بر ميزان آبدهي رودخانه كارون و برداشت آب توسط شركت هاي توسعه نيشكر بررسي شد.

با توجه به ميزان آبدهي رودخانه كارون و ميزان برداشت­هاي هر واحد كشت و صنعت و همچنين مصارف ديگر در حوضه­ي رودخانه كارون، هماهنگي ميان عرضه و تقاضا منابع آب با استفاده از مورد بررسي قرار گيرد. همچنين اين بررسي شامل مقايسه بين كشت نيشكر و ميزان برداشتي با توجه به نياز آبي اين گياه، با گياه چغندرقند مي­باشد و تاثير آن بر ميزان منابع رودخانه كارون ارزيابي مي­گيرد.

بر اساس نتايج تحقيقات به دست آمده در شرايط بهره برداري از طرح هاي توسعه منابع آب از جمله طرح 550 هزار هكتاري در اراضي كشاورزي جنوب اهواز و طول رودخانه كارون، ميزان برداشت به 7/5 ميليارد متر مكعب افزايش خواهد يافت. در اين ميان اراضي توسعه نيشكر با برداشت 6/2 ميليارد متر مكعبي نقش بسزايي در برداشت آب از رودخانه كارون خواهد داشت. در اين شرايط ميزان آبدهي متوسط رودخانه در ورودي شهر خرمشهر بطور متوسط به 356 متر مكعب بر ثانيه كاهش پيدا خواهد نمود.

در صورتي كه 25 درصد از اراضي توسعه نيشكر به كشت چغندراختصاص يابد ميزان برداشت آب از رودخانه كارون به4/5 ميليارد متر مكعب كاهش مي يابد اين كاهش ميزان برداشت باعث افزايش متوسط آبدهي رودخانه كارون در ورودي شهر خرمشهر به 361 متر مكعب بر ثانيه خواهد رسيد.

با تغيير الگوي كشت 50 درصد از اراضي توسعه نيشكر به چغندر قند ميزان برداشت از منابع آب رودخانه كارون به 1/5 ميليارد متر مكعب كاهش و آبدهي رودخانه كارون به 367 متر مكعب بر ثانيه افزايش مي يابد همچنين با تغيير افزايش سطح زير كشت چغندر قند به 75 درصد از اراضي طرح توسعه  ميزان برداشت ها به 9/4 ميليارد متر مكعب و آبدهي رودخانه 374 متر مكعب بر ثانيه افزايش مي يابد.

براساس مطالعات صورت گرفته و نتايج خروجي از مدل هاي منابع و مصارف آب برداشت آب از رودخانه كارون در صورت جايگزيني كامل چغندر قند به جاي نيشكر در اراضي طرح توسعه ميزان برداشت ها از رودخانه كارون به 6/4 ميليارد متر مكعب كاهش يافته و آبدهي رودخانه كارون به 382 متر مكعب بر ثانيه افزايش مي يابد.

نتايج حاصل از مطالعات تغيير الگوي كشت نشان مي دهد با اعمال الگوي كشت از نيشكر به چغندرقند علاوه بر كاهش نياز آبي كشاورزي، مي­تواند باعث جا به­جايي تقاضاي آبياري ازفصول گرم سال به فصول پربار شود و در نتيجه محصول اين امكان را خواهد داشت تا از نزولات آسماني براي تأمين بخشي از نياز آبي خود بهره بگيرد­.

اگرچه نتايج مطالعات نشان داده است كه تغيير الگوي كشت گياهان پر مصرف مانند نيشكر و تخصيص آن به گياهان كم مصرف و سازگار با كم آبي تأثير قابل ملاحظه­اي بر ميزان نياز آبي و ميزان آبدهي در بخش انتهايي حوضه خواهد داشت.

به نظر مي رسد كشت و توسعه چغندر قند با توجه به كمبود منابع آب رودخانه كارون و مشكلات زيست محيطي كاشت نيشكر به عنوان يك ضرورت براي خوزستان است.

ابهامات و سوالات بي پاسخ، تنها گزينه پيش روي محيط زيست خوزستان

۲۶۸ بازديد

ابهامات و سوالات بي پاسخ، تنها گزينه پيش روي محيط زيست خوزستان

دكتر سيدحسين فاضلي

چند سالي است كه قطار نابودي محيط زيست خوزستان با سرعت و شتاب بالا به حركت در آمده است. قطاري كه با هدف به ظاهر ارتقاء اقتصادي كشور حركت خود را شروع نموده است.

در اين چند ساله حركت قطار نابودي محيط زيست خوزستان، ارمغان هايي مانند ريزگردها(فقط نام آن از گرد و خاك به ريزگردها تغيير يافت)، باران هاي اسيدي(يا باران هاي مسمومي كه براي سال 1394 از آن ياد مي شود)، باران هاي خاكستر نيشكر(كه براي فرهنگستان زبان و ادب فارسي جهت اعلام نظر پيشنهاد مي شود)، تراژدي اسفبار سد گتوند(كه از آن از طرف كارفرمايان سد به عنوان افتخار ملي ياد مي شود ) و ديگر ارمغان ها، نفع اصلي مردم هشت سال جنگ ديده و آواره خوزستان از پروژه هاي به ظاهر عمراني، صنعتي و كشاورزي ملي بوده است.

حال با توجه فرموده مقام معظم رهبري يعني "مسأله محيط زيست، مسأله اين دولت يا آن دولت، مسأله اين شخص يا آن شخص و مسأله اين جريان و يا آن جريان نيست، بلكه موضوعي كشوري و ملي است" و نيز فرمايشات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولين حفاظت محيط زيست در اسفند 1393، ابهامات متعدده و سوالات بي پاسخ صريح مطرح مي شود از جمله، مسئولين از دولت هاي گذشته تا امروز نسبت به درخواست و حساسيت هاي مقام معظم رهبري درباره محيط زيست استان خوزستان چگونه اقدام كرده اند؟ آيا براي حفاظت محيط زيست خوزستان، قوانين جامع و لازم را آماده سازي، تدوين يا اجراء نموده اند؟ و سوالات و ابهامات ديگر كه نشان داده است ضعف هاي اجرايي و نداشتن برنامه ريزي مستمر همراه با آينده نگري درباره محيط زيست استان خوزستان وجود داشته است و كارنامه قابل قبولي از مديريت و اجرا را نشان نمي دهد.

در راستاي عملكرد مسئولين ذي ربط در حل چالش هاي زيست محيطي ايجاد شده در جلگه خوزستان و كند كردن حركت قطار نابودي يا حداقل جلوگيري از به مخاطره انداختن زندگي مردم، تراژدي اسفبار ديگري به نام "شعارهاي عمل نشده" شروع مي شود. شعارهايي كه در زمان اوج تشوش هاي اذهان مردم خوزستان ارائه مي گردد و بعد از آن به فراموشي سپرده مي شد يا با گذشت زمام هيچ وقت چالش ها حل نمي شود. به عنوان نمونه، اين سوال از رياست حفاظت محيط زيست به عنوان متولي وضعيت محيط زيست كشور پرسيده مي شود كه "بعد از چندين سال اتفاق افتادن ريزگردها و پيامدهاي اقتصادي-اجتماعي آن در استان خوزستان، بسته حمايتي كه قول آن را از طريق رسانه ها و حتي صدا و سيما به عنوان رسانه ملي، داده بوديد چه شد؟"

اگرچه شعارهاي عمل نشده مقوله جديدي نيست و به عنوان ترفندي با اهداف مختلف از آن استفاده مي شود ولي تنها چيزي كه به ذهن مردم خوزستان خطور مي كند فرموده مقام معظم رهبري است كه "از اين پس مردم بايد قضاوت كنند كه كدام دستگاهها به وظيفه خود براي حفظ محيط زيست عمل مي كنند و كدام دستگاهها براي حفظ محيط زيست، تلاش و اقدام لازم را انجام نمي دهند".

ابهامات و سوالات بي پاسخ محيط زيست خوزستان كه به عنوان ابزاري مناسب و كارآمد براي انجام پروژهاي غير كارشناسي به ظاهر ملي هستند كه هر كدام زمينه نابودي محيط زيست خوزستان و به مخاطره انداختن زندگي استان را دارد. به عنوان نمونه، نبايد فراموش نمائيم كه سد گتوند به عنوان يك پروژه به ظاهر ملي كه روزي افتتاح آن به عنوان افتخاري براي كشور محسوب شده بود، به چه سرنوشتي مبتلا شد؟ چه تبعات و پيامدهاي خطرناكي را براي جلگه خوزستان و مردم آن داشت؟

حال سوالات ديگر پيش مي آيند كه چرا فكري به حال پروژهايي كه عليرغم مخالفت شديد داتشگاهيان، پژوهشگران و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي درحال افتتاح يا انجام است نمي شود؟ چرا بعد از انجام يك فاجعه زيست محيطي، بايد به فكر راه حل افتاد؟

در اين راستاء، صنعت نيشكر كه از آن به عنوان يكي از بزگترين آلود كننده هاي محيط زيست ياد مي شود هر روز به بهانه اي محيط زيست استان خوزستان را به پاي مرگ مي رساند. به طوري كه در باران هاي مسموم سال 1394 كه هزاران نفر را به بيمارستان راهي كرد و حتي گزارش مرگ اعلام شده بود، سوزاندن نيشكر به عنوان يكي از گزينه هاي مهم باران هاي مسموم اعلام شده بود. حال با توجه به فاجعه اسفبار پيش روي صنعت نيشكر، قرار است با صنعت نيشكر چه برخورد قانوني شود؟

ياس و ناميدي در مردم در قبال برخورد قانوني و رسيدگي قضائي با نابودكنندگان محيط زيست خوزستان وجود دارد. به عنوان نمونه، بعد از چند سال، چه برخورد قضائي و قانوني با عاملان باران هاي اسيدي شده است؟ چرا بعد از چند سال و با توجه به پيش روي داشتن سال 1395، علل باران هاي اسيدي در ابهامات بوده است؟ و ديگر سوالات كه نشان از ابهامات باران هاي اسيدي و عاملان دارد.

اگرچه هيچ وقت نبايد فراموش نمودكه هميشه اين قاعده و اصل حاكم بوده است كه مردم خوزستان بايد تاوان پروژهاي غير كارشناسي نابود كننده جلگه خوزستان را پرداخت نمايند. به عنوان نمونه، به چه گناهي هزاران بيمار باران هاي مسموم پاييز 1394 بايد پول خود را  صرف هزينه مداوا و درمان كردند؟

متاسفانه گاهي ابعاد تاوان پس دادن مردم در اثر چالش هاي زيست محيط، ابعاد گسترده و پيچيده اي پيدا مي نمايد به طور كه مردم را تا حد نابودي مي رساند. به عنوان نمونه در تراژدي سد گتوند، آوراه گي مردم قلب هر انساني را به درد مي آورد. مردمي كه بايد زمين هاي خود را ترك مي كردند و با فروش زمين هاي خود كه حتي معادل قيمت چند متر زمين  حاشيه شهر نمي شد، به سمت شهر مهاجرت مي كردند. مگر اين مردم، بخشي از مردم ايران به عنوان بخشي از بالاترين سرمايه ملي نيستند؟ راستي سوال ديگري كه خطاب به وزارت نيرو و سازمان حفاظت محيط زيست مطرح مي شود اين است كه با اين وضعيت مردم و سد گتوند، مقوله امنيت و صلح اجتماعي چه مي شود؟

جالب تر، با توجه نمود غير قدرتمند سازمان حفاظت محيط زيست، شركت هاي نابود كننده محيط زيست خوزستان به جاي قبول چالش هاي زيست محيطي خودشان و حل چالش هاي زيست محيطي ايجاد شده توسط خودشان به دنبال متهم كردن همديگر و اصطلاحاً "وقت كشي" هستند. به عنوان نمونه، شركت نيشكر به جاي دنبال نمودن و جمع آوري  اطلاعات بر عليه شركت آب و نيرو و مقوله سد گتوند، بهتر است فكري به حال چالش هاي زيست محيطي خودش مانند سوزاندن نيشكر كه به عنوان گزينه مهم باران هاي مسموم شناخته شد بكند و اين مقوله درباره شركت آب و نيوري ايران به عنوان متولي سد گتوند نيز صادق است. اگرچه اين ترفند بحث انحرافي و متهم كردن، ترفند كارآمد و موفقي براي فعاليت هاي شركت هاي مخرب خوزستان بوده است و هيچ نوع سود عملي براي نجات محيط زيست خوزستان نداشته است.

با توجه به بروكراسي اداري موجود، چشم اميد مردم خوزستان به مقام معظم رهبري همانند گذشته است تا محيط زيست خوزستان نجات يابد و از سازمان حفاظت محيط زيست انتظار مي رود تا با موضع صريح و بدون اغماض و با توجه به اهميت و تاثير سلامت محيط زيست در زندگي مردم، نسبت به ارائه گزارش كامل از فجايع زيست محيطي خوزستان مانند وضعيت باران هاي مسموم چند ساله موجود در استان خوزستان اعلام نظر نمايد و نسبت به تعيين تكليف لازم نسبت به گزينه هاي پيشنهادي مهم مانند سوزاندن نيشكر و عوامل آن يعني شركت نيشكر اقدام نمايد زيرا آنچه براي مردم استان خوزستان مهم است توجه به هشدارهاي مقام معظم رهبري است نسبت به نابودي محيط زيست و نه غير از آن. اگر سازمان حفاظت محيط زيست نيز توانايي حل چالش هاي زيست محيط و تسلط بر وضعيت موجود را ندارد، رسماً اعلام نمائيد.

اگرچه اين نگراني و سوال از رياست سازمان حفاظت محيط زيست وجود دارد كه راستي مردم استان خوزستان بعد  از فجايع غير قابل انكار زيست محيطي مانند سد گتوند، ريزگردها، باران خاكستر نيشكر و بوي تعفن نيشكر، و ديگر فجايع زيست محيطي مانند فاجعه باران هاي مسمومي چند ساله، آيا بايد منتظر فاجعه زيست محيطي ديگري باشند يا اين آخرين اغماض ارزيابي سازمان حفاظت محيط زيست از محيط زيست خوزستان است؟

(منبع: پايگاه خبري فرارو)

ترويج فرهنگ اشتباه پذيري ضرورت نجات محيط زيست خوزستان

۳۶۳ بازديد

ترويج فرهنگ اشتباه پذيري ضرورت  نجات محيط زيست خوزستان

دكتر سيدحسين فاضلي

فرهنگ انتقاد پذيري به عنوان يك آميزه ديني هميشه مورد توجه قرار گرفته است و بزرگان ديني از آن علتي براي رونق جامعه ياد نموده اند و حديث «كلكم راع و كلكم مسئول » (همه شما در مقابل عملكردتان مسوول هستيد؛ چه حاكم، چه مردم ) از پيامبر (ص)  نمونه اين آميزه ديني است.

 امام راحل قدس‏سره در عمل نشان مي‏دهند، كرامت و عزت نفس در اعتراف به اشتباه است و نه در اصرار بر آن است. به عنوان نمونه، امام راحل قدس‏سره مي فرمايند كه : "من امروز بعد از ده سال از پيروزي انقلاب اسلامي، همچون گذشته اعتراف مي‏كنم كه بعضي تصميمات اول انقلاب، در سپردن پست‏ها و امور مهمه‏ي كشور به گروهي كه عقيده‏ي خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي نداشته‏اند، اشتباهي بوده است كه تلخي آثار آن به راحتي از ميان نمي‏رود".

مقام معظم رهبري نيز با فرمايشاتي مانند "مسوولان از انتقاد نه بترسند، نه خشمگين و نااميد شوند"، "مسوولان در شنيدن انتقادها سعه صدر داشته باشند"، "انتقادپذيري فرصتي براي اصلاح است، از انتقاد عصباني نشويد" هميشه موضع صريح خود را نسبت به نقد و انتقاد پذيري اعلام نموده اند. در دولت تدبير و اميد، رياست جمهوري نيز بر نقد و انتقاد پذيري تاكيد داشته اند.

لذا با توجه به اينكه جامعه نيازمند ترويج فرهنگ نقد و نقدپذيري است و هدف از انتقاد، يك مجموعه نيست بلكه اصلاح عملكرد مجموعه مي باشد كه تفكيك ميان امتيازات مثبت و منفي عملكرد آن مجموعه با هدف ايجاد  اصلاح مي باشد.

در اين راستاء هر مجموعه در مقابل مسووليت و عملكرد خود، موظف به پاسخگويي است و تا زماني كه مسوولان با ترفند هاي اداري سعي دارند اشتباه خود را به گردن ديگران بياندازند، نمي توان انتظار  داشت كه آميزه هاي ديني، آرمان هاي امام راحل قدس سره، تاكيدهاي مقام معظم رهبري و تصميم گيري هاي رياست جمهوري عملي شود.

بررسي نگرش هاي شركت هاي مخرب محيط زيست خوزستان نشان مي دهد كه فرهنگ اشتباه پذيري نتوانسته است جايگاه و نقش خود را پيدا نمايد. به عنوان مثال عملكرد شركت آب و نيروي آب ايران در قبال سد گتوند، بعد از اعلام وزير نيرو نمونه بارز اين عدم پذيرش فرهنگ اشتباه پذيري است.

در مقابل به جاي به كارگيري فرهنگ اشتباه پذيري، فرهنگي ديگر در عملكرد بعضي از شركت هاي مخرب محيط زيست خوزستان حاكم است. طي اين فرهنگ، بعضي از شركت ها مخرب محيط زيست خوزستان به دنبال مانور دادن بروي چالش هاي زيست محيطي ديگر شركت هاي مخرب محيط زيست هستند. نمونه بارز را مي توان در فعاليت هاي كشت وصنعت نيشكر در خوزستان يافت. عليرغم اينكه شركت صنعت كشت و صنعت نيشكر به عنوان يكي از بزرگترين آلوده كنندگان محيط زيست خوزستان و به مخاطره انداز زندگي مردم اين استان است، وقت خود را به دنبال بررسي چالش هاي زيست محيطي سد گتوند صرف مي نمايد. در حالي كه ضرورت دارد تا آن شركت اول معضل هاي زيست محيطي خود را حل نمايد.

مورد ديگري كه شركت هاي نابود كننده محيط زيست خوزستان از آن به عنوان اهرم استفاده مي نمايند مانور دادن بر فوايد و مزاياي فعاليت هاي آن شركت ها و يا حتي فقط در نظر گرفتن و مطرح نمودن جنبه مثبت يك فعاليت مخرب محيط زيست بدون در نظر گرفتن و مطرح نمودن جنبه منفي آن فعاليت است. نمونه بارز اين توجيه سدسازي را مي توان در عملكرد عوامل وزارت نيرو يافت كه بر اين تاكيد مي نمايند "سدسازي وسيله اي براي جلوگيري از سيلاب ها" است.

بررسي هاي معضل زيست محيطي استان خوزستان نشان مي دهد كه امروزه نمك و شوري بزرگترين دشمن محيط زيست استان خوزستان است و شركت هاي كشت و صنعت نيشكر و آب و نيروي ايران هر كدام زمينه را براي ايجاد شوري در استان خوزستان نموده اند.

متاسفانه چالش هاي موجود شركت هاي مخرب زيست محيطي به مقوله محيط زيست خلاصه نمي شود و ابعادي فراتر از آن دارد كه نياز تا متضررين هر مجموعه اعلام ضرر نمايند. به عنوان نمونه، ارزش ميراث و آثار باستاني استان خوزستان بر كسي پوشيده نيست. اما در قبال شركت هاي تابعه و زير مجموعه وزارت نيرو از جمله شركت آب و نيرو ايران در پروژه هاي خود هيچ توجهي به بعد ميرث فرهنگي توجه نموده اند. اگرچه سكوت اداره ميراث فرهنگي و گردشگري استان جاي تامل دارد.

بررسي هاي نگرش مديران شركت هاي مخرب محيط زيست خوزستان نشان مي دهد كه به دنبال "بحث انحرافي" براي نشان دادن صيانت فعاليت هاي آن شركت ها هستند. اگرچه ظاهر شدن غير قدرتمند سازمان حفاظت محيط زيست به عنوان ديده بان سلامت محيط زيست و عدم برخورد قانوني لازم از طرف مراجع ذيصلاح، نياز به بازنگري دارد.

با توجه به تكنولوژي روز دنيا، منشاء يابي و حل معضلات چالش زيست محيطي كاري آسان است، ولي بررسي هاي چالش هاي زيست محيطي استان خوزستان نشان مي دهد اين مقوله به عنوان مقوله گروهي است كه حل آن باعث متضرر شدن گروهي خاص مي شود. لذا طولاني شدن چالش هاي زيست محيطي حل نشده، عدم برخورد قانوني لازم با مخرب هاي محيط زيست خوزستان، عملي نشدن احكام محيط سازمان حفاظت محيط زيست، چه مفهومي مي تواند داشته باشد؟ ارزش كيفي زندگي مردم كجاست؟ چرا مسئولان از دولت‌هاي گذشته تا امروز نسبت به درخواست و حساسيت‌هاي مقام معظم رهبري درباره حفاظت محيط‌زيست به‌طور قابل قبولي عمل نكردند؟ چرا گاهي از نابودي محيط‌زيست چشم‌پوشي مي‌شود و از آن به‌عنوان يك پروژه ملي ياد و تبليغ مي‌شود؟ چرا گاهي مخالفت يا انتقاد از نابودي محيط‌زيست به‌عنوان مخالفت با منافع ملي ياد مي‌شود؟

عملي شدن مديريت نظام زيست محيطي لازم ضرورتي كه بيش از پيش براي جلوگيري از تخريب هاي شركت مخرب محيط زيست در استان خوزستان احساس مي باشد. اگرچه جهت اعمال مديريت نظام محيط زيستي لازم، داشتن پژوهش هاي لازم بايد صورت گيرد در حاليكه بررسي قدرت پژوهشي اداره حفاظت محيط زيست خوزستان، سازمان جهادكشاورزي خوزستان  و ديگر مراكر مرتبط نشان دهنده گسترش يافتن ابعاد فاجعه زيست محيطي استان مي باشد. خطر ديگري كه به نام "عدم اجماع" موجود در سازمان ها باعث جلوگيري اعمال مديريت نظام زيست محيطي  مي شود.

لذا ضرورت دارد تا شركت هاي مخرب محيط زيست استان خوزستان به جاي بررسي اتهامات و ابعاد چالش هاي زيست محيطي ديگر شركت هاي مخرب، به دنبال پذيرفتن اشتباه هاي مرتكب شده خود باشند و راهكاري براي حل چالش هاي زيست محيطي خود را پيدا نمايند زيرا كه هدف اين است تا محيط زيست سالم باشد و سازمان حفاظت محيط زيست به دور از هر نوع فشار هاي گروهي و فقط بر اساس داده هاي حقيقي آن سازمان قضاوت پيشه نمايد و مراجع قضائي به عنوان پشتيبان مردم جهت حفاظت از زندگي مردم، تمام قدرت خود را در جهت حفاظت از محيط زيست به كار ببرند.

اميد بر آن است تا دموكراسي تصميم گيري و سياست گذاري پژوهشي براي مديريت زيست محيطي استان خوزستان با قدرت بيش از پيش اعمال گردد.

سازمان حفاظت محيط زيست عليه محيط زيست خوزستان، ابهام موجود!

۳۲۷ بازديد

سازمان حفاظت محيط زيست عليه محيط زيست خوزستان، ابهام موجود!

دكتر سيدحسين فاضلي

افزايش بيماري سرطان در اثر عوامل محيطي، كاهش كمي و بالخصوص كيفي آب، آلودگي بحراني هوا و فجايع ديگر زيست محيطي همگي حقايقي هستند كه زندگي را بر مردم استان خوزستان سخت تر نموده است و تبعات و پيامدهاي غير قابل انكار رواني و اجتماعي آنها در طولاني مدت مي تواند براي ساكنين اين استان به صورت حاد و بحراني ظاهر شود. اين بلاهاي زيست محيطي درحالي اتفاق مي افتد كه مردم به عنوان بالاترين سرمايه ملي محسوب مي شوند.

فجايع مخاطره انگيز زندگي مردم به طور عمده نتيجه پروژه هاي غير كارشناسي و گاهي به ظاهر ملي هستند كه در بعضي از موارد فقط عده اي خاص از احداث آنها بهره مي برند.

وزرات نيرو و نماينده آن در استان خوزستان از مهمترين عملان نابودي محيط زيست بوده اند كه با ارمغان هاي مانند مانند سد سازي زمينه را جهت نابودي محيط زيست و به مخاطره انداختن زندگي مردم استان فراهم نموده اند. اگرچه حدود چند ماهه اخير با توجه به هشدارهاي نمايندگان مردم استان خوزستان در مجلس شوراي اسلامي و اعتراض تشكل هاي مردم نهاد، رويه عملكرد خود را عوض نموده اند و به دنبال اصلاح اشتباه هاي نابودي محيط زيست خوزستان بوده اند.

هم راستاء با وزارت نيرو، وزارت نفت نيز به بهاي توليد نفت، زمينه نابودي محيط زيست خوزستان و به مخاطره انداختن رندگي مردم استان فراهم نمود. متاسفانه وزارت جهادكشاورزي به صورت غير مستقيم حمايت خود را از نابودي محيط زيست خوزستان نيز عملي نموده است.

فرموده مقام معظم رهبري يعني "مسأله محيط زيست، مسأله اين دولت يا آن دولت، مسأله اين شخص يا آن شخص و مسأله اين جريان و يا آن جريان نيست، بلكه موضوعي كشوري و ملي است"  و نيز فرمايشات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولين حفاظت محيط زيست در اسفند 1393، هشداري بود كه نشان از نارضايتي با گلايه رنجيده خاطري درباره خطر نابودسازي محيط زيست است.

حال با توجه به نابودي محيط زيست و به مخاطره انداختن زندگي مردم استان خوزستان، اين سوالات پيش مي آيند كه مسئولين سازمان حفاظت محيط از دولت هاي گذشته تا امروز نسبت به درخواست و حساسيت هاي مقام معظم رهبري درباره محيط زيست استان خوزستان چگونه اقدام كرده اند؟ آيا براي حفاظت محيط زيست خوزستان، قوانين جامع و لازم را آماده سازي، تدوين يا اجراء نموده اند؟ و سوالات ديگر كه نشان داده است ضعف هاي اجرايي و نداشتن برنامه ريزي مستمر همراه با آينده نگري درباره محيط زيست استان خوزستان وجود داشته است و كارنامه قابل قبولي از مديريت و اجرا را در عملكرد سازمان حفاظت محيط زيست نشان نمي دهد.

به عنوان نمونه روشن تر در پاسخ به سوالات و ابهامات موجود در عملكرد سازمان حفاظت محيط زيست، جريان "بسته حمايتي ريزگردها رياست سازمان حفاظت محيط زيست" به چه سرنوشتي مبتلاء شد؟ راستي وعده هاي داده شده مقابله با ريزگردها تا چقدر عملي شده اند؟ و ابهامات ديگر كه نياز به تامل دارند.

اگرچه هشدار پيامدها و تبعات شكست سازمان حفاظت محيط زيست در برابر شركت هاي نابودكننده محيط زيست استان خوزستان به مسوولان سازمان حفاظت محيط زيست داده شده بود ولي اين عملكرد سازمان همچنان در مقابل محيط زيست خوزستان در هاله اي از ابهام قرار دارد.

به عنوان نمونه از ديدگاه مقام معظم رهبري مجلس شوراي اسلامي يك ركن اساسي و مهم براي اداره امور كشور و آينه اي است كه منعكس كننده توانايي ها، خواسته ها، موضع گيري ها، اقتدار و پايبندي به آرمان هاي يك ملت مي باشد و مي فرمايند: « مجلس شوراي اسلامي، يك مركز اساسي و تعيين كننده براي انقلاب است، همه سر رشته هاي امور، به مجلس شوراي اسلامي بر مي گردد. ». حال اين سوالات پيش مي آيند كه عاقبت هشدارهاي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به سازمان حفاظت محيط زيست چه شد؟ نارضايتي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي از عملكرد سازمان حفاظت محيط زيست در قبال محيط زيست خوزستان مي تواند چه معني و پيامي را داشته باشد؟

اعتراضات و نظرات اخير كارمندان سازمان حفاظت محيط زيست به وضعيت تعامل سازمان حفاظت محيط زيست به دليل فشارهاي سياسي و ديگر موجود در سازمان، حقايق عملكرد سازمان را به نسبت محيط زيست خوزستان بيشتر روشن مي نمايد. به عنوان نمونه، صدور مجوزهاي كه پيامدها و تبعاتي به جزء تخريب محيط زيست خوزستان، چيز ديگري ندارد چه معنايي مي تواند داشته باشد؟ چرا تخريب هاي محيط زيستي گذشته در دوره سكوت و عدم اعتراض سازمان حفاظت محيط زيست بايد اتفاق بيافتد؟ چرا بعد از سال ها تخريب زيست محيطي و هشدارهاي دانشگاهيان، مردم و نمايندگان مجلس، سازمان محيط زيست موضع صريح خود را در برابر تخريب هاي زيست محيطي مشخص كرد؟

بررسي و تحليل سخنان مسوولان حفاظت محيط زيست از ديدگاه و منظر مجوزهاي صادر شده جاي تامل دارد كه نياز است ابهامات موجود روشن شود كه واقعاً سازمان حفاظت محيط زيست براي اين پروژه ها مجوز صادر نموده است يا خير؟ و آنطوري كه قرائن نشان مي دهد كه صادر نموده است، چه جوابي براي براي نابودي محيط زيست خوزستان و به مخاطره انداختن زندگي مردم دارد؟ مردم استان خوزستان چه گناهي دارند كه اينگونه بايد زندگي آنها بخاطر تصميم هاي مبهم سازمان حفاظت محيط زيست به خطر بيافتد؟

عملكرد غير قابل قبول سازمان حفاظت محيط زيست به دليل عدم وجود اعتبارات و نيروي انساني كافي، حقيقتي كه كسي نمي تواند منكر آن شود. اين حقيقت غير قابل انكار زمينه را براي "كوتاه ترين ديوار به نام محيط زيست" مهيا نموده است. در استان خوزستان با توجه مقوله صنعتي و وضعيت سازمان حفاظت محيط زيست، محيط زيست بيشتر در معرض نابودي قرار مي گيرد و زندگي مردم بيشتر در معرض مخاطرات زيست محيطي و بالطبع تبعات و پياندهاي اجتماعي و رواني قرار مي گيرند.

به عنوان نمونه، نمونه بارزي كه استان خوزستان درگير آن است، چالش هاي زيست محيطي نيشكر است كه از باران خاكستر و بوي تعفن شروع مي شود و به خود اشكال بزرگتر و پيچيده و حتي بين المللي مي دهد. حال اين ابهامات پيش مي آيند چرا سازمان محيط زيست در برابر صنعت نيشكر شكست خورده است؟ سازمان حفاظت محيط زيست چرا حاظر به بيان وضعيت سلامت مردم استان در برابر خطرات نيشكر در استان نيست؟ راستي براي حل چالش باران خاكستر نيشكر، سازمان حفاظت محيط زيست چه اقدامي جدي انجام داده است؟ و سوالات ديگر كه همگي نشان از ابهامات شكل گرفته در ذهن مي باشند.

يا براي باراني هاي مسمومي چند ساله در استان خوزستان كه ارمغاني مانند مراجعه چند هزار نفري به بيمارستان ها، بستري شدن مردم در بيمارستان و حتي مرگ را براي مردم خوزستان داشته است انتظار مي رفت تا سازمان حفاظت محيط زيست با موضع صريح و بدون اغماض و با توجه به اهميت و تاثير سلامت محيط زيست در زندگي مردم، نسبت به ارائه گزارش كامل از وضعيت باران هاي مسموم چند ساله موجود و عاملان اعلام نظر نمايد و نسبت به تعيين تكليف لازم نسبت به گزينه هاي پيشنهادي مهم منابع آلود كننده باران ها توسط آن سازمان مانند سوزاندن نيشكر و عوامل آن يعني شركت نيشكر اقدام نمايد زيرا آنچه براي مردم استان خوزستان مهم است توجه به هشدارهاي مقام معظم رهبري است نسبت به نابودي محيط زيست و نه غير از آن.

اگرچه هيچ وقت نبايد فراموش نمود كه سازمان حفاظت محيط زيست به تنهايي نمي تواند اقدامات لازم را در برابر شركت نيشكر انجام دهد و نياز به اراده فراتر  دارد و اميد بر آن است تا در دولت تدبير و اميد، دموكراسي تصميم گيري و سياست گذاري پژوهشي براي مديريت زيست محيطي استان خوزستان با قدرت بيش از پيش اعمال گردد.